chapter 64

26 9 1
                                    

فردا میام مدرسه و این میشه اخرین شبی که تا صبح بیدارم.
اخرین شبی که میتونم تا ظهر بخوابم.
اخرین شبی که بی دغدغه ترم.
و بعدش ،دوباره اغاز تبدیل شدن من به یک رباته. رباتی که واقعا داره سعی میکنه دوباره کم نیاره و به فکر خودکشی نیفته و به بیماریش غلبه کنه.
جدی میگم تهیونگا! من میخوام زندگی کنم. میخوام ازدواج کنم و عشق و تجربه کنم.. میخوام پدر شم. ولی فکر نمیکنم بتونم بهشون برسم. من واقعا دارم سعی میکنم زنده بمونم! درکم میکنی؟

Will we survive?Where stories live. Discover now