-کیم تهیونگام ! سرپرست تازهکارها و شما؟
-جونگکوک...
-جئون جونگکوک؟
تهیونگ گفت و با چشم های مشکوک به پسر روبه روش خیره شد
-چی؟
تک خنده ای زد و سری تکون داد
-نه من جونگکوکم ... فقط جونگکوک ..
خب مهم نیست ... شنیدم همون اول کار زدی یکی از نزدیک ترین افراد منو ناکار کردی ..
تهیونگ گفت و به جیمین اشاره کرد.
-اوه نمیدونستم اون احمق بی دست و پا یکی از نزدیک ترین افرادته ... اما از من میشنوی بهتره تو انتخاب اطرافیانت دقت کنی اون پسر علاوه بر اینکه خیلی گستاخه خیلیم بی دست و پاست ، نمیتونه به خوبی کاراشو انجام بده ..
کوک متوجه شده بود تهیونگ همون برادریه که جین همیشه ازش تعریف میکرد و به همین دلیل سعی کرد در دیدار اول خودش رو توی دردسر نندازه
تهیوتگ که دید جیمین داره از عصبانیت قرمز میشه یک قدم جلوتر اومد و با حرص لب زد ..-فکر نمیکنم نظر شما رو خواسته باشم
همین یه جمله کافی بود تا اخمهای کوک در هم بره و قرمزی چهره جیمین به جونگکوک منتقل بشه
-خب ... به هرحال فقط یه پیشنهاده
جونگکوک گفت و ببخیال اطرافش رو برانداز کرد
-پس افرادتون اینجا آموزش میبینن ... خوبه اما راست کار من نیست ..
تهیونگ ابرویی بالا انداخت:
-مثل اینکه خیلی به خودت باور داری ؟ ظاهرت که نشون میده فقط توی حرف زدن استعداد داری
جونگکوک به سمتش برگشت و دستاش رو توی جیبش فرو برد و درحالی که زبونش رو به لپش فشار میداد گفت:
-داری منو به چالش میکشی؟
-اینطور فکر میکنی؟
-میتونیم امتحانش کنیم ..
همین حرف کافی بود تا تهیونگ از کوره در بره از بین دندون های کلید شدش غرید:
-قسم میخورم تا لحظه ای که تسلیم شدنت رو نبینم ولت نمیکنم ..
-میتونی تلاشت رو بکنی
جونگکوک گفت و پوزخند صداداری زد
تمام افراد حاضر توی سالن از جمله جیمین با تعجب و دهانی باز به این دونفر خیره شده بودن
سکوت مرگ باری که بین اون دونفر بود رو تهیونگ با فریاد شکست و دستور داد تمرین رو شروع کنن و به جونگکوک اشاره کرد تا همراهش بیاد
-اینجارو به تو میسپارم ... خوب حواستو جمع کن
رو به جیمین گفت و به سمت اسلحهها حرکت کرد و بعد از انتخاب اسلحه مورد نظر به پسر کوچکتر گفت که همراهش سالن رو ترک کنه ..
YOU ARE READING
𝗥𝗘𝗩𝗘𝗡𝗚𝗘 | 𝗩𝗞𝗢𝗢𝗞
Fanfiction"فصل یک" چی میشه اگه جئون نامجون رئیس یکی از باندهای مافیای ایتالیا پسرش جئون جونگکوک رو توی شرطبندی به کیم سئوکجین یا معشوقهی چندین سال قبلش ببازه و کیم تهیونگ که از قضا برادر سئوکجینه متوجه یه سری حرکات مشکوک از پسر بشه و .. [ پایان یافته ] __ "...