-لعنتی ... من توی شکنجه دادن واقعا افتضاح عمل میکنم
- کاملا موافقم
تهیونگ در حالی که طرف مخالف جونگکوک روی تخت دراز میکشید زمزمه کرد و لبخندی به چهرهی در هم رفتهی پسر داد
بعد از اعتراف گرفتن از اونوو جونگکوک به سختی مجبورش کرده بود برگرده به اتاقش و بقیه کارهاش رو به فردا موکول کنهچشمهای جونگکوک توی تاریکی اتاق میدرخشیدن و صحنهی پرستیدنیای رو برای مرد به ارمغان میآورن
نیم خیز شد و بعد از کم کردن فاصلهی خودش و جونگکوک چشمهای تیلهای و براق پسرشو بوسید
-کیم ... جریان چیه انقدر مهربون شدی؟ محض یادآوری ؛ تا دو روز پیش دعا میکردی سر به تنم نباشه!
مرد خندهای تو گلویی کرد و با صدای بم و خستهای لب زد
-همخوابی باهات تاثیر خودش رو گذاشته
-بیناموس داری می ..
-نه نه منظورم اون نیست ... احتمالا از همون اول تُخسیت تاثیرش رو روی قلبم گذاشت
-میدونستم خیلی خوبم نیاز به تعریف نبود سِر
جونگکوک با لبخند خرگوشیای گفت و با حالت لوسی دستاش رو برای مرد باز کرد
-فکر میکردم بدت میاد بقیه بغلت کنن
-تو فرق میکنی
-اذیت میشی
-تحمل میکنم
-خسته ای باید بخوابی
-چرا بهوونه میاری مرتیکه پفیوز خب از همون اول بگو نمیخوای بغلم کنی
تهیونگ به عنوان تسلیم دستشو بالا آورد و بعدش جونگکوک رو بغل گرفت و مواظب بود دستش با پوستِ لختِ بدنش تماس پیدا نکنه
***
-خب تاملینسون ... چه حسی راجع به اینکه گیر افتادی داری؟
نامجون با لحن تاریک و سردی که زمین رو به لرزه در میآورد زمزمه کرد و جوابش فقط چشمهای ترسیدهی توماس بود ..
نیشخندی به چشمهای وحشت زدهی مرد رو به روش زد ... مردی که یه داغ سنگین روی دلش به جا گذاشته بود ؛ هنوز هم با یادآوری اینکه جین رفته تمام بدنش یخ میبست
عذاب وجدان اینکه نتونسته بود نجاتش بده روی قلبش سنگینی میکرد ... اینکه دیگه اون چشمها رو نمیدید و اون لبها رو نمیبوسید ..
-حرفی نداریم که بزنیم ؛ پس بیا بازی رو شروع کنیم
دستش رو از روی دستهای مرد که به صندلی بسته شده بود کنار زد و فاصلهی صورتشون که میلی متری بود بیشتر کرد و صاف ایستاد
دور توماس با قدم های کوتاه چرخی زد و سطل آبی روی کل تنش خالی کرد
-شرط میبندم میدونی روی چه صندلیای نشستی
YOU ARE READING
𝗥𝗘𝗩𝗘𝗡𝗚𝗘 | 𝗩𝗞𝗢𝗢𝗞
Fanfiction"فصل یک" چی میشه اگه جئون نامجون رئیس یکی از باندهای مافیای ایتالیا پسرش جئون جونگکوک رو توی شرطبندی به کیم سئوکجین یا معشوقهی چندین سال قبلش ببازه و کیم تهیونگ که از قضا برادر سئوکجینه متوجه یه سری حرکات مشکوک از پسر بشه و .. [ پایان یافته ] __ "...