Part 30 [ wrong step ]🦖

2.1K 296 41
                                    

صدای موزیک کلاسیک تنها چیزی بود که سکوت ماشین رو شکسته بود ..
نیم نگاهی به جونگکوک که روی صندلی شاگرد خواب بود انداخت و پاش رو بیشتر به پدال گاز فشرد
شاید حالا بخاطر پسر ، نورِ کمرنگی توی خاکستر‌های قلبش زبانه میکشید

-جونگکوک؟ جونگکوک بیدار شو ؛ رسیدیم

پسر کم کم پلک‌هاش رو از هم فاصله داد و نگاهی به عمارتِ باشکوه جلو روشون انداخت
هنوز تو خواب و بیداری بود و با لبخند کوتاهی از ماشین پیاده شد ..
بی تفاوت نسبت به مردی که خونسرد پشت سرش قدم برمیداشت به در ورودی رسید و بلافاصله در توسط خدمه باز شد

-جونگکوک؟ اینجا چکار میکنی؟

بوگوم از پشت در خیره به چشم‌های خمار و خواب‌آلود جونگکوک پرسید
جونگکوک در جوابش لبخند محوی زد و کمی تو جاش تکون خورد

-بوگوم شی ، من باید این سوالو ازت بپرسم! فکر میکردم ایتالیا کلی هتلِ مناسب و مجلل برای اقامت داره

تهیونگ پشت سر جونگکوک تموم تلاشش رو کرد که جلوی خندش رو بگیره تا بوگومِ سرخ شده از عصبانیت رو آروم کنه ولی کار ساز نبود

پسر سرش رو پایین برد و از زاویه پایین به بوگوم خیره شد

-مشکلی پیش اومده؟ چرا داری شبیه گوجه میشی هیونگ؟

تهیونگ بدون هیچ حرفی دست جونگکوک رو گرفت و از اونجا دورش کرد

-جونگکوک یکم مسته ... به دل نگیر

و بعد دکمه‌ی آسانسور رو زد
جونگکوک ولوم صداش رو پایین آورد و با چشم‌های گرد شده به کرد نگاه کرد .‌.

-من کی مست شدم که خودم خبر ندارم؟

دستش رو جلوی دهنش گذاشت و "هی" بلندی گفت

-نکنه وقتی خواب بودم چیز خورم کردی؟

-چرت و پرت بسه جونگکوک

دستش رو گرفت و داخل آسانسور کشید

-درد نداری؟

-نکنه میخوای مثل پرنسسا‌ی لوس بغلم کنی و ببریم تو اتاق؟

تهیونگ از تخسی پسر خنده‌ای کرد و بهش نزدیک شد

-با خودم گفتم اگه درد نداری یه راند دیگه باسن قشنگت رو قرض بگیرم

-باور کن دستت بهم بخوره جیغ میزنم

آسانسور از حرکت ایستاد و تهیونگ جلوتر به سمت اتاقش حرکت کرد

-قبل خواب مسکن بخور

-یعنی میگی نمیخوای دعوتم کنی توی اتاق خودت؟ نکنه بکن در رو بودی و خبر نداشتم

-تو که پرنسس نبودی کوک

جونگکوک فحشی زیر لب داد و سمت اتاق خودش حرکت کرد و مرد هم بدون توجه بهش مسیر اتاق خودش رو پیش گرفت

𝗥𝗘𝗩𝗘𝗡𝗚𝗘 | 𝗩𝗞𝗢𝗢𝗞Where stories live. Discover now