بر عکس چند ساعت پیش الان زندگیش بوی جهنم میداد ..
هوای ابری که قصد باریدن کرده و حس و حال جونگکوک رو ازش دزدیده بود ..
سرش رو به شیشهی ماشین تکیه داد و با صدای خش دارش تهیونگ رو خطاب قرار داد ..-من هنوز گشنمه کیم.
-تو همین نیم ساعت پیش یه پیتزا رو درسته خوردی جئون!
جوابی نداد و به خط کشی جاده که تا دور دست ادامه داشت خیره شد
بازدم عمیقش رو با کلافگی بیرون داد و از خودش اصوات نامعلوم در میاورد
درسته که خبر داشت اونوو یه کاسهای زیر نیم کاسشه ولی اگر میدونست داره برای مرگ جین برنامه میریزه همون موقع که فهمید جاسوس خانواده کیم اونه به جین درموردش تذکر میداد ..
همون موقع که اتاقها رو برای پیدا کردن گوشی و همچین چیزایی تنفیش کردن ..
تلخندی روی لبهاش نشوند و سرش رو از شیشهی یخ زده جدا کرد-تو سردت نیست؟
-سرد؟ شوخی میکنی؟
-خب پس خوبه ، پالتوت رو برداشتم
بی حوصله گفت و پالتوی تهیونگ رو از روی صندلی عقب برداشت ..
-قهوه؟
-چی؟
-قهوه میخوری؟
مرد بعد از سکوت مرگ باری که تو ماشین حاکم بود پرسید و جونگکوک سرش رو به بالا و پایین تکون داد
لبخندی زد و ماشین رو کنار خیابون پارک کرد ..-صبر کن الان برمیگردم
پسر سرش رو تکون داد و گوشیش رو به دست گرفت
پیامهاش رو چک کرد ، مثل همیشه هیچ چیز جالبی برای جونگکوک وجود نداشت
تا قبل از بیرون اومدن داشت به تهیونگ و حرکاتش میخندید ولی مگه میشه به محض دیدن اسمونِ ابری اینجوری تغییر مود بده؟
با یه دست موهاش رو چنگ زد و با دست دیگه شمارهی جیهوپ رو گرفت ..
از شب گذشته هیچ خبری از دوست خرابکارش نبودگوشی بعد از چند ثانیه شروع به بوق خوردن کرد ..
بوق اول
بوق دوم
بوق سوم ..-الو؟
صدای خمار جیهوپ پشت گوشی پیچید
-هیونگ؟ خوبی؟ بابت دیشب متأسفم
-بایدم متاسف باشی وروجک! میدونی چکار کردم؟ با صمیمی ترین رفیق کیم خوابیدم!
خب حدس اینکه صمیمی ترین دوست تهیونگ کیه سخت نبود ..-جیمین؟
سکوت پشت خط نشون از تایید میداد و بس ..
دهنش رو باز کرد که جیهوپ رو با این کار احمقانش به رگبار ببنده ولی با دیدن تهیونگ که در ماشین رو باز میکرد مسیر حرف رو عوض کرد
آخه جیهوپ چرا باید هرکسی رو که میدید یه دور توش میکوبید-بعدا صحبت میکنیم
گفت و بلافاصله تماس رو قطع کرد ..
-کی بود؟
YOU ARE READING
𝗥𝗘𝗩𝗘𝗡𝗚𝗘 | 𝗩𝗞𝗢𝗢𝗞
Fanfiction"فصل یک" چی میشه اگه جئون نامجون رئیس یکی از باندهای مافیای ایتالیا پسرش جئون جونگکوک رو توی شرطبندی به کیم سئوکجین یا معشوقهی چندین سال قبلش ببازه و کیم تهیونگ که از قضا برادر سئوکجینه متوجه یه سری حرکات مشکوک از پسر بشه و .. [ پایان یافته ] __ "...