Part 13 [ kiss ]🦖

2.8K 287 31
                                    

جونگکوک با لمس شدن گونش توسط لبِ مردِ بزرگتر وارد شک عجیبی شد ولی این وضعیت زیاد طولی نکشید چون وقتی با نگاه خیره و ترسناک پدرش که چند متر باهاش فاصله داشت رو به رو شد خودش رو عقب کشید و چهرش رو عصبی به سمت تهیونگ چرخوند ..

-تو چه غلطی کردی الان؟

با نگرفتن جوابی از تهیونگ دستش رو روی بازوی پسر کوبید و با صدای کمی بلندی ادامه داد ..

-چطور تونستی گونه منو ببوسی؟ ... نکنه عقلت رو از دست دادی؟ ..

تهیونگ نیشخندی زد و سرش رو به گوش پسر کوچکتر نزدیک کرد ..

-میتونم همین کار رو روی لب‌هات هم تکرار کنم دارلینگ ..

آروم جوری که فقط پسر بشنوه گفت و بعد از مکثی ادامه داد ..

-هرچی گفتم تایید کن ..

جونگکوک که منظور پسر بزرگتر رو متوجه نشده بود با حضم جمله‌ی اولش از عصبانیت سرخ شد ، خواست مجدداً سر تهیونگ فریاد بزنه که با دیدن فردی رو به روشون ساکت شد ..

-هی ته ... از آخرین دیدارمون زمان زیادی میگذره اینطور نیست؟ ..

تهیونگ ابروهاش رو بالا انداخت و شونه‌ای بالا داد ..
فرد با نگرفتن جوابی از تهیونگ دوباره دهن باز کرد ..

-دوست پسر جدیدته؟ ... فکر نمیکردم جئون بزاره پسرش زیر خواب کسی بشه ..

جونگکوک که تازه متوجه منظور ته شده بود با تعجب بهش نگاه کرد و متعجب از اینکه پسر رو به روش با پسر ها رابطه داره دهنش رو باز کرد که حرفی بزنه ولی خوشبختانه تهیونگ پیش قدم شد ..

-بهتره قبل باز کردن دهنت به حرفات خوب فکر کنی ، نکنه یادت رفته کی جلوت وایساده؟ ..

تهیونگ با لحن خشک و بی احساسی گفت و پسر بدون توجه به اخطارش ادامه داد ..

-شایدم تو زیر خواب بچه‌ها شدی ... به هر حال میتونی هر کاری بخاطر بیشتر شدن قدرتت انجام بدی ..

تهیونگ چشم‌هاش رو به سمت پسر کوچکتر چرخوند و با دیدن چهره‌ی مبهوتش لبخند آرومی به مرد رو به روش زد ..

-نمیبینی از حضورت کنار ما چقدر موذبه تاملینسون ؟ ... فکر میکنم وقت رفتنه!

باز هم مرد حرف پسر رو به چپش دایرکت کرد و دستش رو جلوی کوک دراز کرد ..

-من بوگومم ... بوگوم تاملینسون! ... دوست پسر سابق ته ..

قسمت آخر جملش رو با تاکید بیشتر گفت و منتظر رفتار خوبی از طرف جونگکوک بود ولی وقتی دید پسر نه تنها دستش رو برای آشنایی جلو نمیاره بلکه سرش رو به طرفی کج کرده نا امید کمی عقب رفت

-پسر آرومی رو انتخاب کردی ته ... دقیقا تایپ مورد علاقت ..

تهیونگ با حرف بوگوم سعی کرد جلوی خندش رو بگیره ، آخه واقعا رو چه حسابی این بچه رو آروم میدید ؟ ... تایپ مورد علاقش ؟ ...  اون بچه فقط باعث تخریب آرامشش میشد ... لعنتی اون براش عذاب بود ، عذاب! ... "اروم"؟

𝗥𝗘𝗩𝗘𝗡𝗚𝗘 | 𝗩𝗞𝗢𝗢𝗞Where stories live. Discover now