"بخورید شما جوونید، بدنتون نیاز داره"
"ممنونم آجوشی"
تهیونگ مودبانه کاسه دوم سوپ رو از ایلسونگ گرفت و با نگه داشتن بدنهی داغ ظرف بین انگشتاش سعی کرد سرمای دستاش رو پایین بیاره.
"هنوز به پسرداییت نگفتی منو چجوری صدا نزنه؟"
ایلسونگ با چشمای ریز شده به جونگکوک گفت و قاشق بعدی رو وارد دهنش کرد.
جونگکوک همزمان با نفس عمیقی که برای فروکشیدن دردش کشید، نگاهشو بالا آورد و به تهیونگ دوخت:
"اپوجی، از اینکه آجوشی صدا بشه خوشش میاد"
ایلسونگ لگدی به ساق پای پسر زد که باعث شد تهیونگ شیرین بخنده.
"اپوجی!"
جونگکوک غر زد و با دستاش ساق پای دردناکش رو مالید. پدربزرگش دست و پای سنگینی داشت."دوست دارید چطوری صداتون کنم؟"
"هرچیزی به جز آجوشی، باعث میشه حس کنم پیرشدم"
"اپوجی شما همین الانش هم نزدیک هفتاد سالتو- آخ! بابابزرگ درد داره!"
با لگد دوباره ایلسونگ به ساق پاش حرفشو قطع کرد و با حالت گریه اعتراض کرد.
"میبینیش تهیونگشی؟ جییونگ از این باجربزه تره"
"من یه امگام اپوجی"
"خب که چی؟ چون یه امگایی باید لوس و نازپرورده باشی؟"
تهیونگ بی اراده با تمام وجود حسادت عمیقی نسبت به جونگکوک بخاطر داشتن همچین پدربزرگی حس کرد.
اگه پدرش فقط یکم شبیه ایلسونگ فکر میکرد..."ضربه های شما رو حتی یه آلفا هم نمیتونه تحمل کنه"
جونگکوک با لبای جمع شده گفت و نگاهش به تهیونگِ ساکت افتاد.
گزگز زیر شکمش و گرمایی که از دو ساعت پیش تو سرش حس میکرد رو نادیده گرفت و با گزیدن لبش تهیونگ رو مخاطب قرار داد."میخوای... برگردی سئول؟"
جواب دلخواهش یه نه بزرگ بود و تهیونگ سخاوتمندانه چیزی که میخواست رو بهش داد.
"عجله ای ندارم"
ایلسونگ نگاهی به دو امگا انداخت و کاسه هارو از دستشون گرفت.
"البته که عجله ای نداری، شما دوتا باید حالا حالا ها اینجا بمونین"
دستوری اما با ملایمت گفت و از روی صندلی کنار آتیش بلند شد و سمت کلبه رفت.
"داره سرد میشه زیاد بیرون نمونید، این پیرمرد رو ببخشید که نمیتونه زیاد شبا بیدار بمونه... جونگکوک؟"
جونگکوک با مخاطب قرار گرفتن خودش، قطره عرق سردی که از پیشونیش پایین چکید رو پاک کرد. دل درد و گرمای شدیدی که هر لحظه بیشتر احساسش میکرد رو کنار زد و با بالا آوردن سرش به سختی جواب داد: "بله؟"
YOU ARE READING
| 𝗛𝗲 𝗶𝘀 𝗺𝘆 𝗣𝗲𝘁𝗿𝗶𝗰𝗵𝗼𝗿 | ⱽᵉʳˢ
Fanfiction- احمق تو پسرعمهی منی! - ولی هیچ پسرداییای زبونشو تو حلق پسرعمهش فرو نمیکنه، هیچ پسردایی لعنتیای نمیتونه تو همون حرکت اول نقطهی فاکینگ لذت پسرعمهشو پیدا کنه!" ***** - جونگکوک، ما مریضیم؟ - نه تهیونگ، من مریضتم. «عشق نامتعارف بین دو اُمگا در...