"جییونگ نونا"
"بله؟"
"گفتی چند سالشه؟"
هوسوک پچپچ کنان لب زد و شونزدهمین سوالش رو درباره بتا، از دختر پرسید.
"بیست و سه، خدایا چند بار میپرسی؟"
"چند ساله میشناسیش؟"
هوسوک که با چشمای گرد شده از ذوق و درحالیکه از آشپزخونه بتای تازه وارد رو استاک میکرد میپرسید.
"تنها دوست صمیمی و قدیمی جونگکوکه، خیلی وقته میشناسمش پسر خیلی خوبیه، هوسوک هیونگ گفتم انقدر نونا صدام نکن من ازت کوچیکترم!"
جییونگ همونطور که جابچه ها رو تو ظرف شام میذاشت، حواسپرت جواب پسر رو داد.
"چرا اومده اینجا؟"
"خودت چرا اینجایی؟"
هوسوک لحظهای مکث کرد و با خودش فکر کرد جمله دختر منطقیه.
خودش دوست تهیونگ بود و حالا در نبود تهیونگ خودشو مهمون عمهی پسر کرده بود. این به اندازه کافی عجیب بود پس پیش خودش یادآوری کرد بهتره در این باره سکوت کنه و راجعبه مهمونای این خونه نظر نده.
بعد طوری انگار جمله آخر دختر رو تازه متوجه شده اخم کرد:
"تو خودت هیونگ صدامون میزنی""از اوپا گفتن خوشم نمیاد"
جییونگ کوتاه گفت و توضیحات قبلیش رو بعد از مکثی ادامه داد.
"معمولا جونگکوک زیاد اینجا میارتش، تنها زندگی میکنه و پدر و مادرش از هم جدا شدن، خیلی ساکته و زیاد حرف نمیزنه"
"دویون شی به نظر بهش نزدیک میاد"
"آره دایی به جز چندباری زیاد ندیدتش ولی خیلی دوسش داره، معتقده مثل یه مرد واقعیه و جیمین باید اونو الگوی خودش قرار بده، آه... جیمین با اینکه این پسرو تا امشب ندیده بود همیشه غرشو پیش من میزد"
"نونا، به نظرت چقدر وقت میبره مخشو بزنم؟"
با این حرف هوسوک جییونگ با چشمهای گشاد شده سمتش برگشت.
"حتی فکرش هم نکن! یونگی نفوذ ناپذیرترین آدمیه که تو کل عمرم دیدم، میدونی چند ساله میشناسمش؟ هنوز حتی کاملاً با من و مامان راحت نیست"
"و من رام کننده همهی پیشیهای اخمو و عصبی ام"
هوسوک با لبخند گشادی گفت و نگاهش رو سمت بتا که مودب کنار دویون نشسته بود و در جواب حرفاش سر تکون میداد چرخوند.
"فاک، میخوامش"
"آره، موفق باشی"
جییونگ پوکر گفت و با برداشتن شام قصد کرد از آشپزخونه خارج بشه. هوسوک هنوز دوست برادرش رو نشناخته بود.
جییونگ همونطور که زیر لب برادر و پسرداییش رو فحش میداد لبخندی سراسر مصنوعی رو لبش نشوند و پیش مهمونا رفت.
YOU ARE READING
| 𝗛𝗲 𝗶𝘀 𝗺𝘆 𝗣𝗲𝘁𝗿𝗶𝗰𝗵𝗼𝗿 | ⱽᵉʳˢ
Fanfiction- احمق تو پسرعمهی منی! - ولی هیچ پسرداییای زبونشو تو حلق پسرعمهش فرو نمیکنه، هیچ پسردایی لعنتیای نمیتونه تو همون حرکت اول نقطهی فاکینگ لذت پسرعمهشو پیدا کنه!" ***** - جونگکوک، ما مریضیم؟ - نه تهیونگ، من مریضتم. «عشق نامتعارف بین دو اُمگا در...