your my everything

meet With characters

کیم تهیونگ
جنسیت ثانویه:امگا
سن:17
رایحه:لیمو و عسل

با خانوادش زندگی میکنه یه امگای معمولیه که سرش تو کار خودشه کتاب خوندن رو دوست داره و یه مجموعه از میکروکتاب ها داره و همیشه با خودش یه کتاب کوچیکه به همراه داره از وقتی هشت سالش بود مادرش به کلاس پیانو می‌فرستادش تو نواختن پیانو ماهره تو کشور مقام اول آورده

پارک جیمین
جنسیت ثانویه: امگا
سن:17
رایحه:گل فریزیا

تنها زندگی میکنه وقتی بچه بود پدر و مادرش طلاق گرفتن و حضانت جیمین با مادرش بود مادرش یه آلفای غالب و یه قاضی ماهره که عاشق پسرشه و خیلی لوس بار آوردتش و هرچی که جیمین می‌خواسته همیشه براش فراهم میکرده پدرش هم حواسش بهش هست ولی چون کار و بارش تو آمریکاست سالی یه بار بهش سر میزنه و تو مدرسه هم حرف باید حرف این امگا باشه وگرنه از نقش یه امگای صاف و ساده فرسنگ ها فاصله میگیره و تبدیل به یه شیطان میشه و از مین و جئون متنفره مخصوصاً از کیم

مین یونگی
جنسیت ثانویه:آلفای غالب
سن:19
رایحه:نعنا و یخ

به کار کسی کاری نداره تا وقتی که رو اعصابش نباشن در نگاه اول ممکنه با امگا اشتباه گرفته بشه چون رنگ موهاش و رایحش به خاطر مادر امگاش نعناییه اولش مسخرش میکردن ولی وقتی توی چشماش نگاه میکردن و سرما رو از چشماش و بدنش حس میکردن فهمیدن آدم مناسبی را برای سر به سر گذاشتن پیدا نکردن سر اکثر کلاسا خوابه و یه آلفای تنبله دو سال هم مردود شده برای همین با کوک همکلاس هست از بچگی با کوک دوست بود و به نظرش کوک بالش خوبیه پدرش یه تاجر بزرگه حتی بعضیا فکر میکنن پدرش قاچاقچی و مافیا ست ولی جرئت ندارن جلوش چیزی بگن به جز درس خوندن کارای زیادی بلده از جمله نواختن انواع و اقسام ساز های موسیقی و از پیانو زدن تهیونگ خوشش میاد ولی از خودش نه تو بسکتبالم برای خودش یه اعجوبه ست از پارک جیمین متنفره به نظرش یه عقده ای لوسه

و میرسیم به گل سر سبد و عزیز دل همه جئون جونگ کوک
جنسیت ثانویه:آلفای غالب
سن:16
رایحه:شامپاین و اسکاچ

یه آلفای شر ولی خرخون بی ادب ولی با ادب شرور ولی مهربون شجاع ولی بچه مامانی و عاشق هیونگشه به نظرش هیونگش باید باهاش ازدواج کنه و زنش بشه و کل روز و پیش یونگیه البته این وابستگی دو طرفست حتی کوک با خودش فکر میکنه هیونگش چون می‌خواسته با اون همراه باشه خودشو دوسال انداخته بی خبر از اینکه یونگی هیچ تلاشی برای درس خوندن نمیکنه پدر کوک حسابدار شرکت پدر یونگیه و مادرشم دکتره و هردوتاشونم آلفای غالبن برای همین یه خرگوش گنده و شیطانی به وجود آوردن البته اتفاقی شبی که پدر و مادرش در حال انجام عملیات بودن کاندوم عزیز لطف کردن و پاره شدن و مسبب پیدایش یه خرگوش شدن کوک تو مدرسه خیلی محبوبه از کسی بدش نمیاد و فقط هیونگشو دوست داره درسش خوبه و تو باشگاه کاراته مدرسه و شنا عضو هستش و دخترا و امگا ها براش هر چی میدن از اهم اهم تا آهان آهانشون

خب سلام خیلی وقته که نوشتن این فیکو تو ذهنم دارم و هفته ای یه پارت آپ میکنم جمعه ها ولی فعلا دو پارت می‌زارم که راه بیافته نظر برام مهمه چون دوست دارم بدونم از فیکم خوشتون اومده ووت آنچنان مهم نیست تنکیو لتس استارت!»