یک صدا مدام به گوشش میرسید و عصبی ترش میکرد عضلاتش هنوز گرفته بودن و همین تکون خوردنو براش سخت تر و زجرآور تر میکرد...
به سختی روی تخت نیم خیز شد و دوباره صدا به گوشش رسید مثل صدای ناقوس بود با پشت دست چشماشو مالید و و لای پلکاشو باز کرد و با دیدن نور به اطراف نگاه کرد...
اینجا کجاست من کجام...
گیج دوباره نگاهشو چرخوند و روی آلفای که روی تخت دیگه ی خوابیده بود ثابت موند...
هوفی کشید و به سختی از تختش دل کند ، پتوش گرمی مطلوبی داشت و هوای اتاق کمی سردتر بود...
لرزی کرد یهو چند تقه به در اتاقشون خورد...
.... _هی بیدارشین
همه چیز درون ذهنش مرتب شد و فهمید کجاست انگار پازل ها کنار هم چیده شده بودند...
شوکه به دنبال پیدا کردن لباساش گردید ...
به سمت کمد رفت و لباساشو بیرون کشید و به سرعت پوشید خوشحال بود که حداقل جین خوابش سنگین بود و میتونست لباساشو بدون استرس بپوشه...
به سرعت به سمت آینه رفت و موهاشو با شونه و کمی روغن حالت داد و چکمه هاشو پوشید...
یادش اومد جینو بیدار نکرده...
به سمت تخت جین خودشو پرت کرد و با شتاب جین رو تکون میداد...
کوکی+هیونگ... هیونگ خواهش میکنم بیدارشو هییونگ
کلمه ی آخرو تقریبا جیغ مانند گفت شاید تاثیری داشته باشه که همینطورم بود...
جین ترسیده از خواب پرید و با چشمای گشاد به کوک نگاه کرد....
کوکی با دیدن قیافه خسته و ترسیده جین خنده خودشو کنترل کرد...
جین_چه مرگته منو ترسوندی دیونه
کوکی+پاشو هیونگ دیرمون شد الان صبحونه که هیچ به تمرینم نمیرسیم
جین گیج و منگ حرفای بتا رو تحلیل کرد بعد ناگهان جیغ خفه ای کشید که باعث تعجب کوک شد...
جین_چرا زود تر بیدارم نکردی
و به سرعت از تخت به پایین پرید و رفت تا آماده بشه
کوک شونه ی بالا انداخت و به کار خودش مشغول شد باید سریع تر اتاقو مرتب میکرد...بعد این که اتاقو مرتب کرد به جین نگاه کرد که با بند پوتینش درگیر بود...
خندید و به سمت آلفا رفت تا بهش کمک کنه...
با شتاب زدگی خودشونو از اتاق بیرون انداختن تا به سالن غذا خوری برسن...
با بازکردن در غذاخوری انتظار دیدن سالن خالی رو داشتن اما همه جا پر بود آهی از سر آسودگی کشیدن و به سمت صف غذا حرکت کردن...

YOU ARE READING
War of love
Werewolfجونگکوک امگای الهه مانند که برای اثبات خودش به جامعه دست به هرکاری میزنه و خودشو به جایی یک بتا جا میزنه و وارد آکادمی نظامی میشه تا بعد مدتی وارد میدان جنگ بشه در این میان فرمانده تهیونگ شیفته این امگای به ظاهر بتا میشه اما زمانی که رازها از پشته پ...