با حس حرکت سایه ای از گوشه چشمش سریع جی هیون رو از خودش جدا کرد و پتو رو دورش پیچید ...
گرگش حس خطر میکرد و دندون نشون میداد ...
بدون هیچ حرکتی که جلب توجه کنه اسلحه شو آماده کرد..
با رد شدن چند سایه دیگه به سرعت بلند شد...
و اسلحه به دست با احتیاط به دنبال سایه ها افتاد ...
درست حدس زده بود...ژاپنی ها ..
تیغه کمرش لرزید جی هیون رو تنها گذاشته بود ...
باید یا نامجون یا یونگی رو خبر میکرد ...
خواست عقب گرد کنه که چیزی زیر پاش خورد شد و توجه اون افراد سیاه پوش رو به خودش جلب کرد ...
همه به سمتش حمله کردن ...
لعنتی فرستاد و سریع گارد گرفت ...
باید تک نفره مبارزه میکرد ...
با هجوم افراد سیاه پوش سریع حالت مبارزه گرفت ...
اولین ضربه با شمشیر کاتانا بود که به سرعت جاخالی داد ..
و نفرات بعدی که با مشت لگد حمله کردن ...
ضربات که به شکمش خورد براش درد داشت اما نه به اندازه ی که از پا بندازتش ...
با لگد و مشت های مداوم بهشون حمله میکرد ...
با زدن مشت توی گیجگاه یکی از ژاپنی ها اونو بیهوش کرد ...
که نفر بعدی دوباره با کاتانا بهش حمله کرد ...
سریع تن فرد بیهوش شده رو سپر کرد که باعث بریدگی عمیقی روی بدنش شد ...
خون با شدت به بیرون پاشید و روی سر صورتش ریخت ...
با داد به سمتش حمله کرد و با لگد های مداوم به تن مبارز مقابلش عملا اونو داغون کرده بود ...
با لگد چرخشی که به سرش زد اونو روی زمین انداخت و خودش روی زمین افتاد ...
نفس نفس میزد و ضربان قلبش بالا رفته بود و تمام تنش با وجود سردی هوا خیس از عرق بود ..
خسته از مبارزه دستی توی موهای خیس از خونش کشید و خواست بلند شه ...
که صدایی بلند گلوله توی جنگل پیچید ...
چشماش بهت زده فقط به جلو خشک شده بود ...
صدایی گلوله توی مغزش اکو میشد و جنگلی که سکوت مرگبارش خفقان آور بود پر از پرتو صدایی آغشته به خون گلوله بود ...
با بدنی خشک شده سعی کرد به پشتش نگاه کنه که مرد ژاپنی که با چشمای گشاد بهش خیره شده بود و ثانیه ای بعد روی زمین افتاد و سنگی که بالای سرش گرفته بود روی سر خودش فرود اومد و صدایی خرد شدن جمجه اش به مغز استخوان تهیونگ رسید ...
![](https://img.wattpad.com/cover/362825586-288-k790404.jpg)
CZYTASZ
War of love
Wilkołakiجونگکوک امگای الهه مانند که برای اثبات خودش به جامعه دست به هرکاری میزنه و خودشو به جایی یک بتا جا میزنه و وارد آکادمی نظامی میشه تا بعد مدتی وارد میدان جنگ بشه در این میان فرمانده تهیونگ شیفته این امگای به ظاهر بتا میشه اما زمانی که رازها از پشته پ...