کیم تهیونگ - سال ۲۰۲۴
اون روزی که بهت رسیدم، منِ واقعی متولد شد.....................................................
هیونجین دستی به کت شلوار اتوکشیده و مشکی رنگ تهیونگ کشید، ذوق تو صداش کاملا مشخص بود:
- کتت خیلی بهت میاد تهیونگ!
تهیونگ لبخندی زد و به خودش تو آیینه نگاهی انداخت... فکر نمیکرد روزی این لباس رو برای کسی بپوشه و اون شخص هم جونگکوک باشه...
-مرسی هیونجین، ولی این کت بابامه... موقع عروسیش با مامانم این رو پوشیده بود و نگه داشته بودن برای من!
-چقدر خفن!!!
تهیونگ لبخندی زد و سرش رو تکون داد... کتش رو در آورد و با پرت کردن خودش رو مبل سعی کرد برای دقیقه ای استراحت کنه... هفتهی اخیر همشون به زور خوابیده بودن، چه برسه به استراحت درست و حسابی...
-جونگکوک امشب نمیاد اینجا؟
-نه... خانوادش از آمریکا اومدن، امشب پیش اونا تو هتل میمونه!
هیونجین کنار تهیونگ نشست و سرش رو روی شونهی پسر گذاشت:
-جدی ِجدی داری فردا شوهر دار میشی...
تهیونگ برای بار هزارم توی امروز، ته دلش پر از ذوق شد... هیونجین با لرزش تهیونگ به سمتش برگشت و با دیدن لبخندش، به پیشونیش آروم ضربه ای زد:
-چقدر خوبه ها... با بهترین دوستت ازدواج میکنی!
-بهترین دوستم... دقیقا!
تهیونگ نگاهش رو به کت شلوار مرتب و آویزون شدهی جونگکوک داد... بیصبرانه منتظر بود تا درخشش اون پسر رو تو اون کت و شلوار ببینه و با افتخار اون پسر رو شریک زندگیش بدونه!
....................................................
-فلیکس بیا اینجا!!
فلیکس دست گلی که مشغول تزیینش بود رو رها کرد و به سمت تهیونگ دویید... تهیونگ با دستش در حال هل دادن هیونجین بود:
-فلیکس بیا منو از دست این دیوونه نجات بده!
فلیکس خندید و کت هیونجین رو که بهم ریخته بود، صاف کرد:
-چیشده؟!
-بیا گل کت من رو درست کن... این بلد نیست!
فلیکس سری تکون داد و مشغول جا انداختن گل کت تهیونگ شد...
-جونگکوک کجاست؟
-باید الانا دیگه برسه!
لحظه ای طول نکشید که زنگ خونه به صدا در اومد... تهیونگ هیونجین و فلیکس رو کنار زد و به سمت در دویید... با باز شدن در، جونگکوک تو نگاهش برق زد... اون پسر موهای تقریبا بلندش رو صاف کرده بود و پیشونیش رو واضحا نشون داده بود...
ESTÁS LEYENDO
Forget me not🌘 (kookv)
Fanficزخم ها گاهی یادآور یک درد، آسیب دیدگی، تصادف یا حتی انسان هاست... ما خودمون که تصمیم میگیریم درد اون زخم رو از یاد ببریم یا ثبتش کنیم... -چرا وقتی منو دیدی، اومدی سمتم؟ چرا فقط به راهت ادامه ندادی؟ -میخواستم راهم رو با تو ادامه بدم! Genres: slice o...