part5_خواستگاری

336 72 40
                                    


امگا با رسیدن به تالار اصلی از مرتب بودن سر و وضعش مطمئن شد و آروم و به قول جین، امگاوارانه قدم برداشت.

پسر اول به شهبانو و پادشاه تعظیم کوتاهی کرد و بعد گوشه ای مختص به خودش کنار برادرش نشست.

چندی پیش به دنبال ماجرای نشان بنفش رنگ نشده بود که از جین درباره تازه عروس جیسونگ چیزی بشنوه، صبح امروز که عروس رسیده بود جین و شهبانو به استقبالش رفته و واکنش جین آنچنان که پیش بینی می کرد نبود.
امگا می خواست ببینه که دختر چه شمایلی داره که برادرشون بی توجه به مخالفت پدر انتخابش کرده، احتمالا بسیار زیبا بود که آلفای اول اینطور عاشقانه برای داشتنش اصرار می کرد!

با اعلام ورود عروس به دربار جونگکوک متوجه درهم رفتن چهره مادرش شد و جین هم لبخندی محو و شیطنت آمیز روی چهره اش پدیدار شد، جونگکوک سری چرخوند تا یونگی رو پیدا کنه اما اثری از برادر دوم پیدا نکرد، با سقلمه جین به خودش اومد و به جایی که عروس وارد میشد خیره شد، ابتدا چندین دختر که احتمالا همراه و کنیزک عروس بودن وارد شدن و بعد از اون چهار مرد ورزیده سیاه پوست که تختی به دوش داشتن!
جونگکوک متعجب به صحنه مقابلش نگاه کرد، اونا هیچ وقت همچین چیزی رو به چشم ندیده بودن!
توی خانواده سلطنتی خودشون از ارابه هایی که با اسب کشیده می شد استفاده می کردن.....
جونگکوک با خودش فکر کرد یعنی تمام راه رو این مردان بخت برگشته عروس آوردن؟!

با زمین گذاشتن تختگاه عروس توسط چهار برده، کسی از دربار اودریک بار دیگه حضور شاهزاده مصر رو اعلام کرد.

_شاهزاده نتتیس، دختر فرعون بزرگ مصر، آماسیس،  قدم به سرزمین اودریک گذاشتند!

دختر از تختگاه پایین اومد و اون زمان امگای بارون خورده تازه متوجه پوشش شاهزاده مصری شد، دختر رسما چیزی جز چند پارچه به تن نداشت، با راه رفتن به راحتی پاها و ران های دختر مشخص میشد و بالاتنه نتتیس تنها پوششی باریک برای پوشوندن برجستگی ها داشت.

جونگکوک حیرت زده به پوشش دختر نگاه کرد و آرزو کرد که ای کاش اودریک هم همچین پوششی داشت تا حداقل جونگکوک با یک نگاه بتونه جفتش رو پیدا کنه.....
اما بعد با فکر اینکه اینطوری خودش هم مجبور به نشون دادن بدنش می‌شد پشیمون از خواسته اش اخمی کرد، این بار امگا چهره شاهزاده مصری رو نگاه کرد.

متعجب و فورا سر به سمت برادر گردوند، جین ابرویی به نشانه پیروزی بالا انداخت، مشخصا امگای اول از همسری که نصیب جیسونگ شده بود راضی جلوه می کرد!

شاهزاده مصر کاملا بزرگسال بود و آرایش غلیظ مصری هم سنش رو بیشتر از چیزی که بود نشون می‌داد، جیسونگ ۲۱ ساله دل برای همچین دختری از کف داده بود؟ این دختر حتی واضحا از شهبانو سریرا هم سن بیشتری داشت!

ALLIANCE/VKOOKTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang