جونگکوک بعد از اومدن جین تصمیم گرفت کنار برادرش از جشن لذت ببره، خدمتگزاران جشن سینی سینی پالوده اطراف مهمانان میچرخوندن، پالوده دسری خنک و شیرین بود که سخت بدست میومد، گرفتن نشاسته از گندم که حدود ۴۰ روز طول می کشید و بعد خنک کردنش کاری سخت و طاقت فرسا بود به همین سبب این دسر تنها توی مراسمات خیلی مهم درباری مثل جشن پیوند شه زاده ها پذیرایی میشد، تهیونگ پیاله ای سیمین از خدمتگزار گرفت و به دست امگا داد، عطر شربت نعناع از پیاله به مشام می رسید، جونگکوک ذوق زده قاشقی از پالوده به دهان گذاشت و سرخوشانه به تزئینات، میهمانان و سفره چیده شده برای عروس و داماد نگاه کرد، تهیونگ دلش می خواست خم شه و لپ بارون رو ببوسه اما آلفای خون بیچاره فقط تونست به اون تیکه برآمده سفید خیره شه، با نگاهی پر از آه و حسرت.....پیاله های سرو فالوده(واقعیه):
(فالودش کرمانیه😎 یاح نویسنده همه جا اثری از استان خودش میزاره😂 البته این قضیه فالوده فقط جاهای مهم سرو میشده و سخت بدست میومده واقعیه!)با اعلام ورود عروس و داماد همهمه خوابید و تمامی افراد به دختری که محتمل در دهه چهارم زندگیش به سر می برد خیره شدن، عروس و داماد در نهایت توی جایگاه خودشون جا گرفتن، نتتیس لباسی سبز رنگ به تن داشت و گیسوانش رو به مانند اودریکی ها آراسته بود، توری یشمی رنگ هم روی چهره عروس جا خوش کرده بود، دور کمر نتتیس و جیسونگ شال کمری سبز رنگی بسته شده، سفره عروس و داماد با سینی هایی پر از تخم مرغ پخته، سنجد، آویشن، آجیل، شیرینی و گلدان هایی لبالب از گل های رنگارنگ چیده شده بود....
جونگکوک و جین از جا بلند شدن و همراه با جیمین که به تازگی وارد تالار شده بود کنار گروهی از دختران و امگا ها جا گرفتن
با ورود یونگی به تالار که لباسی سپید به تن و شالی سبز رنگ به کمر داشت به همراه سینی ای در دست که شامل اناری بزرگ و سرخ، تخم مرغی پخته و طراحی شده، تعدادی گیاهان معطر و سنگ جواهراتی تراش نخورده میشد بالاخره مراسم گواه گیری شروع شد
یونگی پشت برادرش ایستاد و هفت تن از بزرگان نزدیک اومدن، مغ بزرگ هم با جامه ای سفید رنگ روبروی عروس و داماد ایستاد، مغ با صدای رسایی شروع کرد
ŞİMDİ OKUDUĞUN
ALLIANCE/VKOOK
Hayran Kurgu[ پیمان ] اقتباسی از عشق داریوش شاه بزرگ و شهبانو آتوسا +ایدون باد تهیونگ _ایدون تر باد جونگکوک! جونگکوک شه زاده اودریک دلداده فرمانده سپاه پدرش میشه، آلفا عاشق امگاست، پدر و مادر هیچ مخالفتی ندارن و هیچ مانعی سر راه زوج نیست اما آیا واقعا همه چی ب...