Part 2

261 43 1
                                    

- به نظر میاد که آقای پارک چیزی رو دارن که بقیه دبرای داشتنش همه چیزشون رو میدن

- چی؟

جونگکوک سریع به سمت صدا چرخید

- هیچکس حق اومدن به این قسمت رو ندار یونگی خدایا! من به چنینگ گفته بودم که وقتی اومدی تو رو به کنار استخر ببره

چشمان سبز رنگ مرد تنگ شد

- من این همه راه نیومدم اینجا که مثل بقیه ی كه مثل مهمان هات با استخر سرم رو شیره بمالی ببخشید که مزاحم حرفای خصوصیت با آقای پارک شدم ولى من زمان زیادی تو انگلستان نمیمونم و همه این زمان ها حساب میشن

صدایش به اندازه ی کافی جذاب بود مردانه و عمیق ولی حرفهایش اصلا جذاب نبودند همچنین حالت تحقیرآمیز چشمان سبز پررنگش
جیمین عکسهای زیادی از آن مرد معروف دیده بود ولی هیچ کدام به پای واقعیت نمیرسید
آن عکسها نمیتوانستند قد بلند بیشتر از شش فوت سیاهی موها و سبزی زمردی چشمانش را به درستی نشان دهند
چهره اش کاملا برنزه بود انگار که از بودن زیر آفتاب لذت می برد صورتش خشن،بود از لبهایی که تحقیر آمیز به هم فشرد بود تا
جونگکوک که از صحبت او پریشان نشده بود از او دعوت کرد.

- بيا داخل بیا داخل البته که اگه دلت نمیخواد بری کنار استخر میتونی بیای اینجا نوشیدنی میخوای؟

یونگی سری تکان داد و گفت:

- ويسكى خوبه

جونگکوک خودش برای او ویسکی ریخت و گفت:

- من نمایشنامه روخوندم ازش خوشم میاد.

کارگردان نگاه تیزی به جیمین انداخت.

- میشه یه جای خصوصی در این باره صحبت کنیم؟ هنوز وقت عمومی شدن نمایشنامه نیست

جونگکوک خندید

- جیمین عموم مردم نیست من و اون هیچ رازی نداریم میتونی راحت صحبت کنی

- به هر حال ترجیح میدم تنهایی حرف بزنیم

جونگکوک شانه بالا انداخت.

- اشکالی نداره جیمین؟

جیمین نگاهش را از روی برادرش به سمت صورت مغرور یونگی چرخاند.

- ولى من...

نگاه برادرش پر التماس بود.

- لطفا جیمین 

به یونگی چشم غره رفت
لعنت به صورت پرغرورش رورش 
درست مثل شیطان وارد آنجا شده بود لباس سر تا پا سیاه رنگ بر تن داشت و به همه دستور میداد
خب این بار به حرف جونگکوک گوش میداد ولی اگر آن مرد جرات میکرد که دوباره به جیمین دستور بدهد...
با بی نزاکتی قبول کرد

- خيلى خب بعدا میبینمت جیمز

از قصد مین یونگی را ندیده گرفت ولی مشخص بود که آن مرد اهمیتی به این موضوع نمیدهد

intractable (Yoonmin)Where stories live. Discover now