سه ماه بعد جیمین آپارتمانی را با پسری به نام کیم سوکجین شریک شد پسری خوش قلب که دائما لبخند میزد ولی باورهای اخلاقی بسیار قوی داشت و این خیال جونگکوک را راحت میکردبعضی از پاسخهایی که به درخواست همخوانه آینده برای جیمین داده میشد کاملا غیر ممکن بود و جونگکوک حتی به آنها فکر نمی کرد ولی هر دو نفر بلافاصله از جین خوششان آمده بود البته جین کمی از ملاقات با جون جونگکوک
معروف میترسید به نظر می آمد که برایش عجیب نبود که بیشتر جونگکوک بود که با او مصاحبه کرده و با خجالت تحت تاثیر جذابیت تمرین شده ی جونگکوک قرار گرفته بود
جین پسری بیست ساله بود که آن موقع در آپارتمانی با چهار دختر دیگر زندگی میکرد ولی از آنجا که او تک پسر بود بعد از مدتی زندگی کردن با چهار نفر دیگر باعث شده بود حس کند این همراهی دائم با آنها برایش خفه کننده است
و آنها به آپارتمانی که جونگکوک به طور معجزه وار سه هفته قبل برایشان پیدا کرده بود اسباب کشی کردند با اینکه جیمین دلش برای آن زندگی لاکچری که دائما کسی منتظرش باشد تنگ میشد ولی داشت از آزادی اینکه نیاز نبود بعد از هر کارش به جونگکوک گزارش بدهد لذت می برد
جونگکوک بیچاره این اواخر آنقدر درگیر بود که نمیتوانست نگاه برادرانه همیشگی را روی او نگه دارد اول باید بازی فیلم قبلش پایان پیدا می کرد و بعد سعی میکرد قبل از آغاز فیلمبردای فیلم یونگی برنامه ازدواجش با تهیونگ را هماهنگ کند و اعلام کرده بود که قبل از اینکه کارش را شروع کند حداقل یک ماه برای ماه عسلش وقت میخواهد
جین کت و شلوار مخمل مشکی را به دست او داد وقتی جیمین آن را پوشید و روی کمر باریکش مرتب کرد با رضایت سر تکان داد
بلوز حنایی رنگش را از کمر به داخل شلوارش فرستاد و وقتی کتش را بر تن میکرد لباس مناسبی برای عروسی میشد- مطمئنی نمیای جین؟ حتی تا پذیرش اونجا؟
جیمین شروع به شانه کردن موهای قرمزش کرد
جین سری تکان داد موهای مشکی رنگش را با دست بالای سرش جمع کرد و بدن خوش اندامش در پیراهنی آستین بلند و شلوار جین پوشیده شده بود او پسری زیبا بود و بسیار سرزنده و همچنین چشمان مشکی رنگ خندان داشت
- من بين اون همه ستاره و مدل همچین احساس راحتی نمیکنم
- بیشتر اونها آدمهای عادی هستند
در حالی که این حرف را میزد لبخند زد میتوانست چند نفر از آنها که کمی عجیب و غریب بودند را نام ببرد- نه فکر نمیکنم بیام آقای جون محبت داشتند که از من دعوت کردند ولی فکر نمیکنم نامجون خوشش بیاد
نامجون مدیر عامل او بود که در سن سی سالگی مدیر عامل جوانی هم بود و جین امیدوار بود رابطه کاریشان پیشرفت کرده و به رابطهای شخصی تر تبدیل شود
جیمین از او پرسید:
- اوضاع بینتون چجوری پیش میره؟جین شانه را از دست او گرفت و شروع به شانه کردن موهای پشت جیمین نمود
- خب اون اومد و از من خواست که امروز عصر با هم شام بریم بیرون خب این یکی از دلایلیه که امروز عصر نمیخوام بیام به مهمونی شما باید حسابی وقت بگذرونم و خودمو آماده کنم تا امشب بتونم اونو تحت تاثیر قرار بدم و حسابی هم میخوام براش به خودم برسم صورتمو درست کنم موهامو درست کنم آرایش تمام داشته باشم و
لباس نو بپوشم

VOCÊ ESTÁ LENDO
intractable (Yoonmin)
Romanceکاپل : یونمین ، کوکوی ، نامجین ژانر : انگست - امپرگ - هپی اند - au وضعیت : پایان یافته خلاصه: همه دنیا فکر میکنن ما معشوقه همیم اما اون برادر سوپراستار منه. همه چیز از جایی تغییر میکنه که کارگردان مشهور مین یونگی وارد زندگیمون میشه و فکر میکن...