تهیونگ به او گفت:
- اصرار میکنم برای شام بمونی دیگه الاناست که جونگکوک برسه و میدونم دوست داره تو رو ببینه اخيرا زیاد اینجا نیومدی
جیمین زیاد به آنجا سر نزده بود چون دلش نمیخواست به صورت تصادفی با یونگی برخورد کند- خب الان دوره منشی گریم رو شروع کردم و بیشتر عصرها رو با کریس میرم بیرون البته نه اخيرا
- دوره منشی گری چطور پیش میره؟
- خیلی خوبه ولی کلی چیز هست که باید یاد بگیرم بیشتر از اون چیزی که فکر میکردم
- اوضاع با کریس چطور پیش میره؟
کاش میدانستدو یا شاید سه بار در هفته با یکدیگر بیرون میرفتند از بودن با کریس لذت میبرد و خیلی خوب به بوسه هایش پاسخ میداد ولی اینجا بود که تازه مشکلاتشان سر باز میکرد می دانست که کریس کم کم دارد به نبود شور و اشتیاق از سمت او متعجب میشود و آن عشق بازی ساده بینشان وجود داشت به هیچ عنوان نمیتوانست آن آتشی که با کوچکترین لمس یونگی در وجودش روشن میشد را در او بیدار کندکم کم داشت متعجب میشد که آیا با اکریس منصفانه رفتار میکند یا نه اینکه آیا از او به عنوان یک سپر در مقابل احساسات واقعی اش استفاده میکند
از بودن با او لذت میبرد بله ولی از بودن با یونگی بیشتر لذت میبرد
یونگی چرا آن قدر در زندگی او مداخله میکرد؟می دانست که او به چرخه زندگی اجتماعی معمولش بازگشته است تصاویری از یونگی که هر شب با یک نفر به تئاتر یا بیرون میرفت در روزنامه های روزانه پخش میشد او یک سلبریتی بود و مطمئنا فعالیتهایش سر از اخبار در می آورد در حقیقت الان سه روز میشد که کریس را ندیده بود ولی قرار بود آن روز عصر همدیگر را ببینند باید مطمئن میشد که برای آن ملاقات به شهر باز می گشت
بالاخره پاسخ داد:- همه چیز بین من و کریس خوبه
تهیونگ او را پرس و جو کرد و گفت:- و یونگی؟
با لحن تیزی پرسید:- در مورد یونگی چی؟
تهیونگ شانه بالا انداخت
- چند ماه گذشته به احساسی داشتم که میگفت تو از اون خوشت اومدهجیمین سعی کرد خنده ی آرامی بکند وگفت:
- اون رویای هر آدمیه من هم از اینکه نشون میده بهم علاقه داره خیلی لذت میبردم
- و یونگی به حد اون رویاها نرسید؟بیشتر از آن حد بود!
او بسیار جذاب بسیار سکسی و کاملا بدسرشت بود از آن دسته افرادیبود که فکر نمیکرد که نیازی به ازدواج باشد و روابط نامشروع زیادی داشت با لحن آرامی تصدیق کرد- میدونی که او به اون حد رسید ولی تو که میدونی اون چجوریه
- میدونم الان چجوریه جونگکوک به زور میتونه قبل از ساعت هشت خودش رو به خونه برسونه و وقتی میاد همیشه خسته است یونگی خیلی شدید داره کار میکنه
- آره جونگکوک هم چند هفته پیش همین رو گفت فکر کنم یونگی این جوری به بالاترین سطح شغل و حرفه اش رسیده
تهیونگ اخم کرد
- اون داره زیادی هم بازی میکنه هیچ وقت بیشتر ازیه بار با یه نفر بیرون نمیره
جیمین لبخند تلخی زد و گفت:
- فکر نمیکنم اگه چیزی رو که میخواد بار اول به دست بیاره نیازی به بار دوم باشه باشه

VOCÊ ESTÁ LENDO
intractable (Yoonmin)
Romanceکاپل : یونمین ، کوکوی ، نامجین ژانر : انگست - امپرگ - هپی اند - au وضعیت : پایان یافته خلاصه: همه دنیا فکر میکنن ما معشوقه همیم اما اون برادر سوپراستار منه. همه چیز از جایی تغییر میکنه که کارگردان مشهور مین یونگی وارد زندگیمون میشه و فکر میکن...