احتمالاً کنار استخر به خواب فرو رفته بود چون هنگامی که با سرفه مودبانه چنینگز پیشخدمتشان از خواب بیدار شد تقریباً هوا در حال تاریک شدن بود با خواب آلودگی لبخندی به او زد و بعد با تنبلی در جای خود نشست بعد از رفتن چنینگز سریع از روی صندلی بلند شد عینک آفتابی و کتابش را با عجله از کنار استخر برداشت
هنوز نیمی از راه را نرفته بود که یک مرد وارد خانه شد یک پیراهن ساده قهوه ای رنگ و شلوار کرم به پا داشت لبخندی موذیانه به جیمین زد که جیمین از آن لبخند متنفر شد با آن چشم های آبیش نگاهی از گوشه چشم به او انداخت که انگار همان لباسهای کمی که جیمین به تن داشت را در آورد
با لحن خشکی گفت:- آقای جانگ
تا جایی که میتوانست و ممکن بود در یک کاملا سرد برخورد کرد البته اگر بیکینی مشکی ای که بر تن داشت را ندیده می گرفت
- متاسفانه جونگکوک اینجا نیست
واقعا یونگی را به آن مرد نفرت انگیز ترجیح میداد و حتی حاضر بود به او خوش آمد بگوید مرد لبخندی به او زد
- میدونم جیمین ولی میتونم صبر کنم
نه جیمین نمیتوانست! اصلا از آن مرد خوشش نمی آمد با این حال اینکه آن مرد در دید عموم بسیار محبوب بود همیشه برایش جای تعجب داشت
آن مرد آنقدر حیله گر بود که بعضی مواقع باعث میشد جیمین احساس حالت تهوع داشته باشد چند بار اولی که آن مرد را دیده بود مرد سعی کرده بود تا جیمین با او بیرون برود ولی موفق نشده بود می دانست احتمالا دلیلش این است که او فکر میکند جیمین به جونگکوک تعلق دارد و نمیتوانست تحمل کند که کسی مانند جیمین به کس دیگری جز خودش تعلق داشته باشد
خب خودش استثنا بود چون آن مرد کاملا حالش را به هم میزدبه دروغ گفت:
- اصلا نمیدونم جونگکوک کی بر میگرده
ولی می دانست که جونگکوک دقیقا برای شام باز خواهد گشت به نرمی جواب داد:
- مشکلی نیست برام مهم نیست منتظر میمونم
با اصرار گفت:
- ممکنه زمان زیادی طول بکشه
مرد لبخند زد
- من كلى وقت دارم حتی میتونی دعوت کنی برای شام بمونم
واقعاً روی آن مرد زیاد بود!
- ولى من...
- ممنون دوست دارم برای شام بمونم بیا بشینیم چطوره؟
به صندلیهای کنار استخر اشاره کرد
- زیاد پیش نمیاد که تو رو تنهایی ببینم
راستشو بگم کاملاً متعجب شدم دیشب تو رو با یونگی دیدم فکر میکردم جونگکوک فقط اجازه میده تو با آدمهایی مثل نایجل بری بیرون یونگی كاملاً كلاسش فرق میکنه

DU LIEST GERADE
intractable (Yoonmin)
Romantikکاپل : یونمین ، کوکوی ، نامجین ژانر : انگست - امپرگ - هپی اند - au وضعیت : پایان یافته خلاصه: همه دنیا فکر میکنن ما معشوقه همیم اما اون برادر سوپراستار منه. همه چیز از جایی تغییر میکنه که کارگردان مشهور مین یونگی وارد زندگیمون میشه و فکر میکن...