چند لحظه بعد جیمین از لجاجتش پشیمان شده بود کنار جمعیت ایستاده و میدانست که به آنجا تعلق ندارد معمولا می توانست از رفتن به چنین مهمانی هایی خودداری کند و فقط همراه با جونگکوک به چند مهمانی رفته
بود تا به حال متوجه نشده بود که تا چه اندازه از بودن در کنار آن مردم مضطرب میشود مردمی که زیاد می نوشیدند و سیگار میکشیدند حتی خودش هم برای اینکه زیاد با آنها احساس غریبه بودن نکند چند لیوانی شراب نوشیده بود و حالا آرزو می کرد که کاش آن کار را نکرده بود
الکل بر روی مغزش تاثیر گذاشته بود
- جیمین
چند باری پلک زد تا بتواند از میان دود سیگار دیگران جلوی خود را ببیند
- نايجل
چشمانش از خوشحالی درخشید
- چقدر از دیدنت خوشحالم
بسیار خوشحال بود چون قبل از آن فقط میخواست از آنجا فرار کند دیگر نمی توانست آنجا بماند نايجل با اضطراب نگاهی به اطراف انداخت مردی خجالتی بود که تند صحبت می کرد و در چند هفته گذشته دوست خوبی برای جیمین شده بود و جیمین امیدوار بود که بیشتر از یک دوست شود
البته تا زمانی که برادرش دخالت نکرده بود
به وضوح نایجل هم فکرهای او را داشت
- جونگکوک هم اینجاست؟
جیمین خندید ناگهان احساس کرد راحت تر نفسمی کشد
- امروز تو سومین نفری هستی که این سوالو از من میپرسی
- خب تو معمولا بدون اون جایی نمیری
خنده کوتاهی کرد
- پس چجوری اومدی اینجا؟
جیمین میخواست جواب بدهد که بازویی دور کمرش حلقه شد و او را به سمت بدن مردانه و عضلانی کشید یونگی به جای او پاسخ داد:
- با من اومده
نایجل بلافاصله او را شناخت و جیمین از اینکه او آنطور خاضعانه به دیمین لبخند زد خوشش نیامد جیمین فکر میکرد که عاشق نایجل شده است...
چطور توانسته بود این طور فکر کند وقتی که او حتی با وجود بازوی حلقه شده یونگی به دور کمرش عکس العملی نشان نداده بود؟
- آقای مین چقدر از دیدنتون خوشحالم
- همچنین
لهجه ی آمریکاییش بیشتر به چشم می آمد
- آماده ای بریم عزیزم؟
جیمین به نایجل نگاه کرد تا عکس العملش نسبت به این حرف یونگی را بسنجد... و چیزی ندید مشخص بود که علاقه در حال افزایشش نسبت به آن مرد یک طرفه بوده است
- آماده ام
عصبانیتش نسبت به نایجل باعث شده بود صمیمانه تر با یونگی صحبت کند نایجل ناامیدانه گفت:
- باید برید؟ خیلی وقت بود که میخواستم ببینمتون آقای مین
جیمین با لحن محکمی گفت:
- من آماده ام یونگی
- باشه جیمین بعدا میبینمت نایجل
لبخند خشکی به نایجل زد بعد دست جیمین را گرفت و او را به سمت بیرون هدایت کرد
هنگامی که سوار ماشین شدند به جیمین گفت:
- اون کی بود؟
YOU ARE READING
intractable (Yoonmin)
Romanceکاپل : یونمین ، کوکوی ، نامجین ژانر : انگست - امپرگ - هپی اند - au وضعیت : پایان یافته خلاصه: همه دنیا فکر میکنن ما معشوقه همیم اما اون برادر سوپراستار منه. همه چیز از جایی تغییر میکنه که کارگردان مشهور مین یونگی وارد زندگیمون میشه و فکر میکن...
