بعد از حمام آب گرم و آرایش کردن، اعتماد به نفسش بیشتر شد و هنگامی که لباس مشکی رنگ تنگش را پوشید صد در صد احساس بهتری پیدا کرد
لباس کمر و پهلوهای باریکش را نرم در بر
می گرفت به او می آمد و در آن لباس حس خوبی پیدا میکرد وقتی از اتاق خواب خارج شد یونگی در اتاق استراحت نشسته بود
یک شلوار مشکی پیراهنی سفید که یقه اش باز بود و ژاکتی سرمه ای بر تن داشت و کاملا جذاب و دلفریب به نظر میرسید
نگاهش به آرامی از نوک پا تا سرش بالا آمد لحظه ای بر روی سینهاش مکث کرد و بعد صورتش را دید
نگاه یونگی روی او بود به آرامی گفت:- زیباست الان بیشتر قانع شدم که تو واقعا فتوژنیک خواهی بود
- میدونی که من به اون تست صحنه نميام
یونگی با تمسخر گفت:
- چرا نه؟نکنه ترسیدی که جدی گقتم بعدش شب می برمت به آپارتمانم
با اعتماد به نفسیکه واقعا نداشت این را گفت:
- نه اصلا فقط از چیزی که مردم بهش میگن ستارگان سینما خوشم نمیادیونگی با تعجب ابرویش را بالا انداخت
- نمیاد؟
جیمین سری تکان داد موهایش همچون پرده ای از آتش بود و رنگ مشکی لباس باعث می شدرگه های قرمز موهایش بیشتر به چشم بیاید
- مطمئنا نه
یونگی با خنده جلو رفت
- فکرکنم واقعا قراره ازت خوشم بیاد پارک جیمین زیبا ترین مویی که تا دیدم رو داری و دوست نداری ستاره سینما بشی برای من بی نقص به نظر میای
ناگهان سرش را پایین برد و به طور ناگهانی و با حالتی مالکانه لب هایش را بوسید
جیمین برای یک لحظه مبهوت کننده اجازه داد او را ببوسد و حتی برای چند ثانیه ی کوتاه خودش هم او را بوسید تا اینکه سر عقل آمد او یونگی در آن آپارتمان با هم تنها بودند و اگر آن مرد می خواست که از موقعیت استفاده ببرد جیمین کاملا در سلطه ی او بود شروع به تقلا کرد و از میان بازوان او بیرون امد- بس کن فکر میکنی من چی هستم؟
- قبلا که بهت گفتم
با لبخند به او نگاه کرد و بعد نگاهی به ساعت مچی اش انداخت
- تو خیلی زیبایی و اگه الان راه نیفتیم حسابی دیرمون میشه
- من که ده دقیقه است آماده ام
- و من الان آماده ی حرکتم
جیمین با حالتی پرتنش روی صندلی کنار راننده نشست
صدای موسیقی ملایم ضبط ماشین زیادی آرامش نمی کرد
چطور به خود اجازه داده بود او را آن گونه ببوسد؟
انگار کاملا حق داشته است
جونگکوک جواب های زیادی داشت که باید پس می داد به راحتی اجازه داده بود که همچون یک شی او را همراه خود ببرد ووقتی به خانه بر می گشت این را به او می گفت وقتی برمی گشت...
یونگی نگاهی به او انداخت و گفت:

BINABASA MO ANG
intractable (Yoonmin)
Romanceکاپل : یونمین ، کوکوی ، نامجین ژانر : انگست - امپرگ - هپی اند - au وضعیت : پایان یافته خلاصه: همه دنیا فکر میکنن ما معشوقه همیم اما اون برادر سوپراستار منه. همه چیز از جایی تغییر میکنه که کارگردان مشهور مین یونگی وارد زندگیمون میشه و فکر میکن...