Part 21

130 25 4
                                    

چند لحظه بعد وقتی به خانهاش رسیدند آپارتمان کاملا به هم ریخته بود جین سریع از اتاق خوابش بیرون آمد با فریاد گفت:

- اوه جیمین همه چیز اشتباه پیش رفت موهام خشک نمیشد پایین لباسم هم یه جوری چروک خورده من هرگز آماده نمیشم

جیمین به آرامی گفت:

- آروم باش جین من فکر کردم که از بین ما دو تا تو هستی که همیشه مرتبه

جین با ناله گفت:

- منم همین فکر رو میکردم

- خیلی خب فعلا آروم باش تو موهاتو شونه کن من میرم و لباست رو اتو میکنم

حالا جین کمتر ترسیده به نظر می آمد

- اوه ممنون جیمین تو واقعا دوست داشتنی هستی!

جیمین کت لباسش را در آورد و به او قول داد:

- دو دقیقه دیگه عاشقم نیستی

- جیمین؟

جیمین نگاهش را بالا آورد و به نظر میرسید با شنیدن آن صدای نرم و کشدار جا خورده است و جین هم از تعجب دست کمی از او نداشت یونگی با چشمان سبز رنگ تنگ شده آن دو را نگاه می کرد و جیمین نمیتوانست تصور کند که چطور حضور او را فراموش کرده است احتمالا دلیلش آن بود که سعی داشت او را فراموش کند

- ببين من... زیاد طول نمیکشه جین باید چند دقیقه دیگه بره و خب همون طور که میبینی اون هنوز آماده نیست

شانه هایش را با ناامیدی بالا انداخت

یونگی با حالت کشداری گفت:

- میتونم ببینم فقط متعجبم جین کی هست؟

مختصر گفت:

جیت هم خونه ی منه جین ایشون مین یونگی هستن یونگی کیم سوکجین

یونگی مودبانه دستش را دراز کرد

- از دیدنت خوشحالم جین

مشخص بود که جین تحت تاثیر فریبندگی او قرار گرفته چون برای لحظه ای فراموش کرد که عجله دارد و چهره اش از خوشحالی درخشید

- خدایا مین یونگی هم خونه شدن با جیمین واقعا هیجان انگیزه حالا کلی آدم معروف میبینم

دیمین با چشمانی که به وضوح او را مسخره میکرد به جیمین نگاه کرد و گفت:

- مطمئنا همین طوره جین مطمئنم که خیلی ها رو می بینی جیمین پسر معروفیه

- بله اون...

جیمین به میان حرفش پرید

- من ميرم لباست رو اتو بزنم جین وگرنه دیرت میشه

- خدایا بله ببخشید آقای مین

- كارتون رو بكنيد و لطفا من رو یونگی صدا كن

روی یکی از راحتی ها نشست
ده دقیقه بعد جین با بوی خوش عطر و موهای درخشان مشکی از خانه خارج شد
او با تعریف یونگی از ظاهرش کاملا خوشحال و بالاخره با شنیدن صدای زنگ در از آپارتمان خارج شده بود‌ یونگی با شگفتی لبخندی زد و گفت:

- از دوستت خوشم میاد اون بامزه ست

جیمین با بدخلقی گفت:

- بهش میگم اینو گفتی مطمئنم حسابی خوشحال میشه

intractable (Yoonmin)Where stories live. Discover now