25;

176 48 182
                                    

این یکی رو اگر با ریکشن‌هاتون نترکونید برای همیشه میرم.

———

مشتش رو به درب اتاق جیسون کوبید و بدون منتظر ایستادن برای جواب، وارد اتاق شد.

-این چه وضعشه تاملینسون؟

جیسون فوراً از روی صندلیش بلند شد و روزنامه ی توی دستش رو روی میزش پرتاب کرد.
دست های هری درحال عقب کشیدن لویی بود و لویی هر لحظه عصبی تر از قبل سمت جیسون قدم برمی‌داشت.

-چه‌ مرگت شده جیسون؟ از کی تاحالا بدون امضای من حکم صادر می‌کنی؟

-صبر کن من باهاش صحبت می‌کنم لویی

نگاهش رو بین دو پسر عصبی روبروش حرکت داد و وقتی متوجه منظور اون ها شد، قدمی با اطمینان سمت اون ها بلند کرد.

-من چه مرگم شده یا شماها؟ چی خورده توی سرتون که همه وکیل مدافع کسی شدید که دوتا از کله گنده های دنیا رو کشته؟ طرف پدر و مادرش رو کشته؛ جاش و همسرش هزارتا قرارداد بزرگ جهانی داشتن و یک سال بعد از به شهرت جهانی رسیدنشون میمیرن. می‌تونید این فاجعه رو درک کنید؟

چند دسته ورقی دست نویس شده رو توی صورت لویی پرتاب کرد و با صدایی بلند تر از قبل به فریاد کشیدن ادامه داد.

-اظهاراته خواهرشه؛ شاهد عینی ای که از ترس برادرش شش سال تمام از کشور فرار کرده. شما احمقا همه ی اینارو شنیدید و هنوزم می‌خواید بذارید اون روانی ول توی خیابونا بچرخه؟

-خواهرش فقط دیده مادر و برادرش درگیر شدن، همین. تو طبق یه درگیری کوچیک می‌خوای پسره رو تا لبه ی دار بکشونی؟ اصلا عقل داری؟

ناباورانه خندید و دست هری رو از روی شونه اش پس زد. از همه کس عصبی بود، بیشتر از همه هری.

-پین چندین ساله که اینجا کار می‌کنه، تو بدون شنیدن هیچ نظری از من هم پین رو بیرون کردی و هم دستور دستگیری زین رو دادی اونم زمانی که من از هیچ چیزی خبر نداشتم

خودش رو به میز کار‌ جیسون رسوند و با همون خنده ی هیستریکی که فقط عصبانیت خودش و جیسون رو بیشتر می‌کرد، اطلاعات روی میز رو زیرورو کرد.

-می‌دونی اگه به سرخودی‌هات ادامه بدی چی میشه آقای رئیس؟

-جیسون بلد نیستی جو کوفتی رو آروم کنی؟

بلد نبود. از مشکلاتی که ایجاد کرده بود لذت می‌برد و با اطمینان به لویی ای خیره بود که درحال بهم ریختن تمام میزش بود.

-نفر بعدی ای که باید بازداشت کنی خودمم

تنها چیزی که به دستش رسید رو کنار پای جیسون پرتاب کرد و با آرامش به تکه های لپتاپی خیره شد که هر قسمت از اون به طرف دیگه ی اتاق پرتاب شده بود.

Muted(Ziam Mayne)Donde viven las historias. Descúbrelo ahora