از دید جیمین
من و عمه نگران از پشت شیشه به تهیونگ خیره بودیم ، چند تا از دکترا بالای سر تهیونگ بودن دست و پاهاش حرکت میدادن ، پوست بغل ناخونم کندم مزهی خون حس کردم
جین: اخر زخمش کردی
برگشتم جین دستمال کاغذی سمتم گرفت ، از دستش گرفتم روی زخم ناخونم فشوردم
جیمین: هیونگ یک ساعته داخلن نمیخوان چیزی بگن!؟
بینا: نمیشه بریم داخل!؟
جین کنار پدربزرگ و دایی نشست
جین: سیتیاسکن جدید دارن بررسی میکنن ، نزدیک به دو ماه تهیونگ تو این وضعیته فیزیوتراپی و گفتاردرمانی تاثیری نداشتن پس میخوان مطمعن بشن داوطلب عمل هست یا نه
جیمین: هیونگ مگه نگفتن عملش خطرناکه!؟
جین سکوت کرد استرسم بیشتر شد
بینا: راه دیگهای نیست!؟
جین: هنوز هیچی مشخص نیست ، قطعا کمترین خطر برای برادر خودم میخوام پس نگران نباشید
در اتاق تهیونگ باز شد همگی برگشتیم هر دو دکتر بیرون اومدن و جین رو به روشون ایستاد
جین: نظرتون چیه؟
دکتر: جواب سیتیاسکن با دوماه پیش تغییری نکرده و این نشونه خوبیه اما اینکه گفتاردرمانی و الکتروتراپی تاثیری نداشتن خوب نیست...تنها راهی میمونه عمل
نگران بهشون خیره شدیم
جین: ریسک راه رفتن و صحبت کردن دوبارهاش چقدره؟
دکتر: پنجاه پنجاست و شما خودتون پزشکین میدونین هیچوقت ما برای عمل قول نمیدیم اما مطمعن باشید تمام تلاشمون میکنیم
باکهیون: جلسات فیزیوتراپی نمیتونیم ادامه بدیم؟
دکتر: تصمیمش با خودتونه
درگیر بحث بودن آروم وارد اتاق تهیونگ شدم و کنار تختش نشستم ، سرش آروم سمت خودم چرخوندم و لبخند کوچیک زدم
جیمین: حالت خوبه؟
دوبار پلک زد به جایی خیره شد ، نگاهش دنبال کردم به پزشک های بیرون اتاق رسیدم ، برگشتم سمتش
جیمین: میخوای بدونی چی میگن؟
دو بار پلک زد ، نفسم از روی استرس بیرون دادم
جیمین: میخوان عملت کنن اما نتیجهاش پنجاه پنجاست
نامطمئن نگاهش کردم
جیمین: اگه بخوای تصمیم بگیری حاضری این عمل قبول کنی؟
مکث کرد ، نگران بهش خیره بودم که دوبار پلک زد ، لبخند غمگین زدم
جیمین: میتونم حس کنم از این شرایط خسته شدی اما میخوام بدونی....من حاضرم تا اخر عمرم کنارت بمونم و اصلا برام مهم نیست چه وضعیتی داری فقط...این مهمه که کنارمی
YOU ARE READING
💍Mꮛlꮂꮻᖇꮂꭶm💍
Fanfiction💗meliorism💗 💗بهبودی💗 💍✨💍✨💍✨💍✨💍✨💍✨💍✨💍 ...: حواسش هست همه حالشون خوب باشه ، اما دریغ از قبول ذرهای کمک برای خودش! لبخند غمگین زد کمی از قهوهاش نوشید ...: شاید باید بدون گفتن چیزی بهش کمک کنیم. *************************** ...: مطمعنم تا...