ꮅꭿᖇꮏ 27 📃💗💍

211 42 170
                                    

از دید تهیونگ

شیشه عطر جدید برداشتم و روی مچ دستم تستش کردم

مرد: این عطر کاملا طبیعی از گل بابونه گرفته شده طبع گرم و خشک داره اما شیرینه ، یادآور روزهای شاد و خاطرات دلنشین ، باعث حس آرامش میشه و اضطراب و افسردگی رو کاهش میده بابونه به درمان بی خوابی ، بالا بردن روحیه ، تمرکز و آرامش کمک میکنه.

عطر روی مچ دستم عمیق بو کشیدم

تهیونگ: خوبه ، برای طراحی شیشه‌اش با گروه دیزاین.....

در اتاقم بدون اطلاع باز شد برگشتم و جیمین عصبی دیدم ، منشیم خانم لی پشت سرش اومد داخل

خانم لی: ببخشید رییس نتونستم جلوشون بگیرم

ابروم بالا انداختم و شیشه عطر به دست صاحب کارگاه دادم

تهیونگ: همسرم برای ورود به اتاقم نیاز به اجازه نداره ، ادامه‌ی صحبتمون باشه برای بعد

مرد: بله

هردوشون از اتاق خارج شدن من و جیمین تنها گذاشتن ، دست به سینه به میزم تکیه زدم

تهیونگ: خوشحالم میبینمت عزیزم!

با قدم های بلند نزدیکم شد

جیمین: تهیونگ داری خستم میکنی

خندیدم و چشمک زدم

تهیونگ: میدونم! استعداد خاصی تو این کار دارم درسته!؟

جیمین: چرا تو دادگاه حاضر نشدی؟

تهیونگ: دوست نداشتم!

جیمین: لجبازی بذار کنار بودن من چیزی عوض نمیکنه

دستم پشت کمرش بردم و به خودم نزدیکش کردم

تهیونگ: کی گفته؟ بودنت میتونه یکی از بهترین دارایی های مهم زندگیم باشه

دستش روی سینه‌ام گذاشت و سعی کرد خودش ازم جدا کنه

جیمین: قبلا که دارایی‌هات پول بودن! نمیتونم درکت کنم! ولم کن

تهیونگ: قبلا احمق بودم ، نمیخوام!

دستش عصبی کوبید روی سینم

جیمین: تو هیچوقت بهم اهمیت نمیدادی حالا چیشده!؟

لبخند زدم دستم رو گونه‌اش کشیدم

تهیونگ: چون وقتی اومدی نفهمیدم کی اومد حالا که میخوای بری میفهمم کی هستی

از حرکت ایستاد به چشمام خیره شد ، در اتاقم با چند تقه باز شد سرم چرخوندم ، نامجون به همراه یک مرد اومدن داخل و با دیدن ما متعجب ایستادن ، جیمین هلم داد عقب بی صدا خندیدم

نامجون: امم خب از اونجایی که موکل من در دادگاه حضور پیدا نکردن این آقا از طرف دادگاه خانواده برای رسیدگی به دادخواست طلاقتون اومدن!

💍Mꮛlꮂꮻᖇꮂꭶm💍 Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz