از دید تهیونگ
وارد سالن شدم افراد حاضر بلند شدن و دست زدن ، بالا سکو ایستادم
تهیونگ: بفرمایید
روی صندلیهاشون نشستن سرم نزدیک میکروفون بردم
تهیونگ: از اینکه در مراسم رونمایی محصول خاص شرکت پارک حاضر شدین سپاسگزارم
چراغ های سالن کمتر شدن و روی پروژکتور عکس عطر نمایش دادن ، لبخند زدم
تهیونگ: وانیل و گیلاس نت های اصلی این عطر هستن که یک عشق ارامشبخش یادآوری میکنه ، این عطر برام خاصه چون از کسی الهام گرفتم که وجودش هر لحظه مثل یک زندگی و زندگی برام مثل یک لحظه میمونه ، همهی زندگیمه و با وجودش بینیازم از هر چیزی ، پارک جیمین همسر عزیزم که در حال حاضر فرزندان من بارداره
لبخند عمیق تری زدم
تهیونگ: آنائل فرشتهی عشق ، امنیت ، هماهنگی و زیبایی هستش که به شما کمک میکند عشق و حمایت رو احساس کنید ، انرژی ملایمش باعث ایجاد منبع الهام و اشتیاق میشه ، تمام این ویژگیهارو در همسرم پیدا کردم و نام این عطر آنائل میذارم
همگی دست زدن تعظیم کردم و به پشت صحنه رفتم
نامجون: واو عالی بودی!!!
یونگی: سخنرانی مجذوب کنندهای بود
بطری اب از روی میز برداشتم
تهیونگ: ممنون
روی صندلی نشستم و موبایلم از جیبم بیرون اوردم
هوسوک: تهیونگ حالت خوبه؟!
نامجون: کمی عصبی بنظرم!
کلافه کمی کراواتم شل کردم ، رو به روم نشستن
تهیونگ: نمیدونم ، استرس دارم
نامجون: بخاطر سخنرانی!؟ عالی انجامش دادی!
تهیونگ: نه بخاطر سخنرانی نیست ، از صبح بیقرارم
به چهرههای گیجشون نگاه کردم
تهیونگ: جین هیونگ کجاست؟
نامجون: گفت همراه جیمین میرن سیسمونی انتخاب کنن! چرا!؟
سرم به دو طرف تکون دادم
تهیونگ: هیچی ، حس میکنم باید جیمین ببینم
یونگی: دلت براش تنگه شده؟
شیطون نگاهم کردن لبخند ریزی زدم
تهیونگ: هر روزم ببینمش بازم دلتنگشم
هوسوک: ای ای چقدر بیقراری میکنی!
نامجون: دو ماه دیگه صبر کنی هر سهتاشون تو اغوشتن!
یونگی: همینقدر هم صبر کرده برام عجیبه!
VOCÊ ESTÁ LENDO
💍Mꮛlꮂꮻᖇꮂꭶm💍
Fanfic💗meliorism💗 💗بهبودی💗 💍✨💍✨💍✨💍✨💍✨💍✨💍✨💍 ...: حواسش هست همه حالشون خوب باشه ، اما دریغ از قبول ذرهای کمک برای خودش! لبخند غمگین زد کمی از قهوهاش نوشید ...: شاید باید بدون گفتن چیزی بهش کمک کنیم. *************************** ...: مطمعنم تا...