part14

215 58 67
                                    

موهاش زیر دست ارایشگر بوده، زن بخاطر  نابلد بودن ارایشگر قبلی که موهای تهیونگ رو خراب کرد غرغر می کرد؛  ژنرال جنوبی بخاطر اصرار های جی یون خواهر جونگ کوک به ارایشگاه امد بوده.

امروز صبح همینکه جونگ کوک بعد از خداحافظی طولانیش  پا از خانه بیرون گذاشت،  پشت سرش سرو کله ی خواهرش پیدا شد.
دخترک تا تهیونگ رو دیده برای دقایقی با دهانی باز نگاهش می کرد،  بعد یکبند بغل گوش ژنرال غرغر کرد و مجبورش کرد بوده که به ارایشگاه بیاید.

هرچه که ارایشگر از تهیونگ می پرسید رو بجای تهیونگ اون دخترک اجازش رو به ارایشگر می داد،  موهاش رو به اجبار می بایست کوتاه تر می کردند؛ ولی حالا مرتب تر و زیبا تر شد بوده و تنها کسی که از شاهکار الفا راضی بوده خود جونگ کوک ، وگرنه برای تهیونگ هم چندان اهمیتی نداشت.

مو هاش باز بلند می شدند و هیچ فرقی به حالش نمی کرد که چگونه باشند،  فقط تحمل موهای بلندی که روی پیشانیش می ریخت برایش سخت بوده؛ بعد از این همه سال که مجبور بوده سرش رو بتراشد،  در میدان جنگ شامپو و صابون برای شستن موهاش نداشت.

در تابستان موهاش زیر کلاه عرق می کرد و  موهاش بوی بدی به خود می گرفت، اب کمی هم داشتند و نمی توانست هروز دوش بگیرد و به همین دلیل همیشه موهاش رو می تراشید ، دیگر عادتش شد بوده که موهاش رو کوتاه نگه دارد؛ میدان جنگ هم ارایشگر نداشت که بفهمد موهاش رو چقدر خراب کردست،  بیشتر مواقع سرباز ها مثل جونگ کوک موهاش رو برایش کوتاه می کردند.

ژنرال هیچ اشکالی در موهای قبلیش نمی دیده،  ولی نه تا لحظه ی که هنوز بعد از پایان کار ارایشگر خودش رو در اینه ندیده بوده.

موهاش جز کوتاه تر شدن حالت دار شد و انگار که ارایگشر موهای که خیس بنظر می رسیدند،  فر کرد و موجی درون موهای سیاه رنگش انداخته بوده؛ موهاش با مایع چسبناکی خیس شد که شکل اب نبوده.

ارایشگر برای حالت دار کردن موهای ژنرال از ان دخترک اجازش رو گرفته،  هرچه که دم دست داشت و امگا ها عاشقش  بودند رو به موهای ژنرال مالید؛ مانده بوده که سشورا بکشد و مایع حالت دهنده ی روی موهای تهیونگ رو خشک کند.

دست بالا امدی تهیونگ رو پس می زند، 

: یکم دیگه صبر کن.

سشورا رو از فاصله دور روی موهای تهیونگ گرفته،  بدون اینکه فر موهاش رو بهم بریزد مایع حالت دهندی روی موهاش رو خشک می کند؛ دیگر موهاش خیس بنظر نمی رسیدند و اون باد گرم غیبشون کرد بوده.

همچیز اونجا برای ژنرال تازه و عجیب بوده،  با چشم های گرد کارهای ارایشگر رو نگاه می کرد؛ خواهر جونگ کوک کنارش نشسته و یک ارایشگر هم داشت روی صورت او چیزهای می مالید،  ارایشگر که رد نگاه تهیونگ رو دیده.

عطش خواستن Where stories live. Discover now