🌙𝑬𝒍𝒆𝒗𝒆𝒏𝒕𝒉 𝑵𝒊𝒈𝒉𝒕 𝑪𝒂𝒍𝒍𝒆𝒅: { A Night To Remember}

26 9 5
                                    

نفهمید چطور در رو پشت سرش بست.فقط هجوم یهویی لب های چانیول رو فهمید و محکم کوبیده شدن کمرش به دیوار پشتش.

چانیول وقتی از چسبیدن بکهیون به دیوار مطمعن شد کف دستش رو محکم کنار سرش روی دیوار کوبید و کنترل بوسه رو به دست گرفت.
بکهیون جفت دستاش رو بالا آورد و روی شونه چانیول انداخت.سرش رو کج کرد تا بتونه بهتر چانیول رو ببوسه اما اون اصلا بهش اجازه نمیداد. بی وقفه لب هاش رو میمکید و بهش امون نمیداد تا نفس بکشه.

اما خیلی زود چانیول بوسه رو قطع کرد و همونطور که نفس نفس میزد به بکهیونی که خجالت زده سرش رو پایین انداخته بود و دستاش حالا از شونه چانیول پایین افتاده بود و انگشتاش به هم قلاب شده بود خیره شد.
چانیول دستش رو از روی دیوار برنداشت، یکم منتظر شد تا نفس هاش منظم بشه و بعد سرش رو جلو برد جوری که فقط چند میلی متر با پوست گونه و گوش پسر فاصله داشت.

+دوستت دارم...خیلی دوستت دارم...هیون دوستت دارم.

چانیول هیچوقت انقدر بکهیون رو مطیع و مظلوم ندیده بود.طوری که حتی با شنیدن حرفش سرش رو پایین تر انداخت و فقط خیلی آروم کلمه ی "منم" رو زمزمه کرد و تو خودش جمع شد و چانیول حس کرد قلبش دیگه بیشتر از این نمیتونه تندتر بزنه.

چانیول اونقدر گونه بکهیون رو بوسید تا اون بلاخره سرش رو آروم بالا آورد.فقط چند ثانیه ارتباط چشمی کافی بود تا چانیول از خود بی خود بشه.

بدون معطلی و اخطار قبلی دستاش رو زیر باسن پسر برد و رو هوا کنار خودش نگهش داشت.حتی آروم روی باسنش زد تا اون پاهاش رو دور کمرش حلقه کنه تا از افتادن های احتمالیش جلوگیری بشه اما چانیول اونقدر به خودش اطمینان داشت که میدونست محاله این اتفاق بیوفته و البته بکهیون سبک تر و تو بغلی تر از تصوراتش بود.

بکهیون یکم مضطرب محکم پاهاش رو دور کمر قوی چانیول حلقه کرد و با ترس کف جفت دستاش رو روی شونه اش گذاشت.

-یول... یه لحظه...

مثل همیشه اجازه نداد و لب هاش رو روی لب های بکهیون کوبید.دستاش رو زیر باسن بکهیون نگه داشت و از پله ها بالا رفت.حتی یه لحظه هم قطع شدن بوسه اشون رو نمیخواست،یه ثانیه هم جدا شدن از بغل گرم پسر رو نمیخواست.

پسر کوچیکتر ترسیده گردن چانیول رو چسبید و سرش رو عقب کشید.

-تو...امشب...تو امشب...چته؟

+نمیدونم...شاید چون امشب و تو این لحظه بیشتر از هر لحظه کوفتی دیگه ای میخوامت.

چند میلی متری صورت خشک شده بکهیون زمزمه کرد و لبخند جذابی بهش زد.

چانیول بدون هیچ خجالت و ترسی تو تنها اتاقی که تو طبقه بالا قرار داشت وارد شد و دوباره لب هاش رو با شدت روی لب های خیس از بوسه بکهیون کوبید.

A Night At The Opera ༉Where stories live. Discover now