همونطور که به سمت پایین میرفتیم زیپ شلوارم و بالا کشیدم.
-میشه آروم تر.
برگشت سمتم.
-چی؟
-آروم تر راه برو.
-آها.من دارم آروم راه میرم.
-پس قدماتو کوتاه تر بردار!
یه نگاه به سرتا پام کرد.
-یادم نبود قدت کوتاه تره و وزنت بیشتر.
-خب حالا که بادت اومد آروم تر برو.
دستشو گذاشت زیر چونش و سرشو خم کرد و یکم اخم بهد زول زد تو چشام.
-میخوای بغلت کنم؟
چی بغلم کنه؟همش 4تا پاره استخونه میشکنه!
-نه...نه،من منظورم این نبود.من خودم میتونم راه بیام.
-چرا انگار باید بغلت کنم.
بعد چونشو دستمو با هم ول کرد و پشتشو بهم کرد
-بیا بالا.
یه قدم رفتم عقب.
-نه من خودم...
با اخم برگشت سمتم
-میگم بیا بالا نیل.
دست به سینه وایستادم
-اسم من نایل نه نیل.
-ولی نیل باحال تره.
بعد خندید و چال گونش رفت تو.
-حالا میای بیریم؟
-اگه بذاری خودم بیام.
شونشو انداخت بالا و به سمت طبقه پایین رفت.
منم دنبالش راه افتادم.
رفت سمت یه قفسه که پر از دیویدی های مختلف بود،چندتاشونو آورد بیرون و گذاشت رو میز رو به روم.-انتخاب کن.
زیر لب اسماشونو خوندم.
- Dark Shadows,Sweeney Todd,The ring,
Now You See Me 1,Sinister 1, Sinister 2نشست روبه روم جلوی میز و ابروهاشو انداخت بالا
-کدوم؟
و بعد بی صدا خندید و ادامه داد
-من همشو دیدم.انتخاب کن.بهش نگاه کردم
-همشون ترسناکن؟
اومد سمتم به لبخند که هی داشت بزرگتر میشد.
-نه،میترسی؟
رفتم عقب سر اونم حل دادم به سمت مخالف
-نه،نمی ترسم ولی میتونیم فیلم درام ببینیم.
شونه هاشو انداخت بالا و بلند شد
-دوست ندارم،حالا یا یکی شو انتخاب کن یا خودم انتخاب میکنم.
منم بدون هیچ توجهی گفتم
-نمی دونم هر کدومو دوست داری خودت انتخاب کن.
اونم بهم نگاه کرد و یه لبخند مرموز زد و یکی از فیلها رو برداشت و دیدم که The ringدیگه روی میز نیست.
گذاشتش توی دستگاه و پرده ها رو کشید و چراغ هارم خاموش کرد.
از بچگی از دیدن فیلم ترسناک وحشت میکردم
ВЫ ЧИТАЕТЕ
Mystery Of His Eyes (Narry)
Фанфикداستان از اون جایی شروع شد که دوتا چشم سبز رو به روم قرار گرفت،و من بدون توجه به شخصی که صاحب اون چشما بود خودمو بهشون سپردم و متوجه تغییرات زندگیم نشدم.