part 18

4.3K 493 173
                                    

چشمامو چرخوندم.خدایا چرا دست از سرم برنمیداره؟اون که از من استفاده کرد دیگه اینجا چی میخواد؟چندبار پلک زدن تا اشکام نریزه.خدایا هنوز باورم نمیشه...

روبه روش نشستم و تصمیم گرفتم شجاع باشم و بزنم تو گوشش و بعدم با لگد از کافه بندازمش بیرون.

با غرور نشستم زل زدم تو چشماش ولی سرشو بلند کرد منم هول کردم و نزدیک بود با صندلیم بیوفتم ولی به زور خودمو نگه داشتم(بچم رید-_-)

چشماش برق میزدن و میخندیدن و لباش حالت عادی داشتن.لباش...وای خدا لباش...وقتی امروز صب توی اتاق با ارامش کامل منو میبوسید و دستاشو روی صورتم میکشید...
دستمو کشیدم روی لبام...

فاکینگ شت من دارم چه غلطی میکنمممم؟؟؟؟

صدامو صاف کردم و با اخم نگاش کردم.دستشو گذاشته بود جلوی دهنش و اروم میخندید...

_چرا اومدی اینجا؟چی...میخوای ازم...

+خب واسه سوال اولت کههههه باید بگم اومدم کافه چیز عجیبی نیست و سوال دومت...

با دست به قهوه ی تو دستم اشاره کرد
+اون فنجون قهوه ای رو میخوام که تو دستته و داری فشارش میدی و امممم هر ثانیه ممکنه خورد شه لاو...

فنجونو هل دادم سمتش و سعی کردم محکم باشم.
_چرا اون کارو کردی؟تو...از من...استفاده ی جنسی...اوه گاد...
چشمامو چرخوندم بالا و چند مین زل زدم به سقف تا اشکام برگردن سر جاشون.

+همه چیزو ننداز گردن من!
_من...من مست بودم زین...تو باید جلومو میگرفتی...
+هی هی درسته که منم مست بودم و چیزی ازش یادم نمیاد ولی توام حتما کرم ریختی که اون اتفاق افتاد...

_من کرم نریختم
+ریختی
_نهههه
+از کجا میدونی مگه کنترل خودتو داشتی؟؟!

بغض کردم...راست میگه...شاید...شاید من وقتی مست شدم خوم رفتم طرفش...یا حتی شاید...
گادا من که بهش نگفتم دوست دارم گفتم؟؟؟؟

_ازت...متنفرم مالیک
دستشو اروم گذاشت روی دستم
+لی...اصن...اصن فراموشش کن باشه...ما مست بودیم...این اتفاق میتونست برای هرکسی بیوفته...

سرمو تکون دادم و نگاش کردم.یه لبخند دوست داشتنی زد و اروم زمزمه کرد"فراموشش کن"

از سر میزش بلند شدم و خواستم برگردم به اتاق استراحت ولی اگه بهش نمیگفتم توی دلم میموند...چرخیدم طرفش.
_تو مست نبودی زین وقتی از خواب بیدار شدی میدونستی که شب قبلش با من خوابیدی...

چند ثانیه با لبخند فیک نگاش کردم.لبتش باز و بسته میشدن ولی صدایی از بینشون در نمیومد...

اره...همش همینه...اون فقط میخواست ازم استفاده کنه...اون...اون هیچوقت نمیفهمه که من چقد دوسش دارم و دقیقا منتظرم تا فقط یکم...فقط یکم سعی کنه منو قانع کنه تا ببخشمش...

Fucking School[complete]Where stories live. Discover now