(لیام)
با خودکارم روی میز ضرب گرفته بودم و سعی میکردم خودمو اونجوری تخلیه کنم.
زین با ارامش تمام زل زده به تخته و چیزایی که لازمه رو نوت برداری میکنه.
دلم میخواد میز رو پرت کنم کنار.یقه ی لباسشو بگیرم و با مشتم بکوبم توی صورتش و سرش داد بزنم که انقد نادیدم نگیره...اما خب...شایدم فقط سرمو توی سینش فرو کنم و بزارم اشکام دونه دونه بریزه...
ولی متاسفانه هیچکدوم از این کارا امکان پذیر نیست...
یه تیکه کاغذ از صفحه ی اخر کتابم کندم و شروع کردم به نوشتن._زین؟
همونطوری که دست به سینه نشسته بود ابروهاشو بالا داد و کاغذ رو نگاه کرد.
یکم مکس کرد و با یه دست کاغذ رو روی میز چرخوند و روش نوشت.
+چیه؟(?what)خب...من چیزی میخواستم بگم؟لعنت بهش...
توی موهام چنگ انداختم و سرمو انداختم پایین یهو یه چیزی خورد تو سرم.اهمیت ندادم ولی چند ثانیه بعد دوباره یه چیزی مشابه قبلی خورد تو سرم.با عصبانیت برگشتم که نگاه نگران نایل رو دیدم.
چشمم خورد به چند تا کاغذ مچاله شده زیر میزم.خم شدم و برشون داشتم.
"هی پسر چیشده؟"
"لیام؟"برگشتم و بهش لبخند زدم و پشت یکی از همون برگه ها نوشتم "همه چی خوبه نای"
کاغذو انداختم طرفش و وقتی خواستم بچرخم طرف میزم بازوم محکم خورد تو سر زین.اوپس!صورتش از درد جمع شد.
با حرص و از بین دندوناش زمزمه کرد:وقتی نامه بازی میکنی مواظب حرکت دستتم باش حداقلناخوداگاه دستمو گذاشتم روی همون قسمت سرش و مالیدمش.
چرخید طرفم اول چشماش گرد شد ولی بعدش بهم چشم غره رفت که سریع دستمو کشیدم عقب و سرمو انداختم پایین.زل زده بود بهم و چشماشو ازم برنمیداشت.چند مین بعد اروم سرشو خم کرد طرفم.
نگاش کردم.سرشو بیشتر خم کرد طرفم و همونجوری نگام میکرد.دستمو گذاشتم رو همون قسمت سرش و دوباره چرخوندمش روش.
یه لبخند بزرگ زد و به روبه روش نگاه کرد.+اَه اَه حالم بهم خورد
++نگا نگا عنتر مارو مسخره میکرد الان خودشو انداخته تو بغل پسره
+نچ نچ نچزین چرخید و پوکر دوستاشو نگاه کرد بعدم یه فاک براشون گرفت و صندلیشو از من دور کرد.
دستمو گرفته بودم جلوی دهنم و اروم اروم پشتش میخندیدم ولی با چپ چپ نگاه کردن زین سریع خندمو خوردم.
نمیدونم چرا هنوزم از اخم زین مثه سگ میترسم...
***
زین بیرون بود و من سرمیز نشسته بودم و روی میزم رو خط خطی میکردم.یکی جلوم وایساد.
![](https://img.wattpad.com/cover/75110880-288-k376644.jpg)
YOU ARE READING
Fucking School[complete]
Fanfiction+لی من...من متاسفم _متاسفی؟؟؟زین تو میفهمی چی داری میگی...تو و اون دوتا دوست گیت زندگی منو نابود کردین...از اینجا گمشو +باشه قبوله ولی صبر کن فقط یه سوال میپرسم و اگه جوابش منفی باشه واسه همیشه میرم...تو...منو هنوز دوس داری؟؟؟ _نه +نه؟ _نه زین سرشو...