Part 21

3.5K 178 103
                                    

》SerVanT《
د.ا.ن دنی

نایل همونطور با هیجان داشت بهمون نگاه میکرد و منتظر جواب بود. لیام با دستش زد رو پیشونی نایل و گفت:"شما برگرد جلو!فضولی موقوف!"

نایل در حالی که غر میزد"این عادلانه نیست" برگشت جلو.

لیام اولش کمی خندید و بعد بهم نگاه کرد و نیشخند زد. خجالت کشیدم و سرمو انداختم پایین.

گونمو کشید و با عث شد بهش نگاه کنم.

"عاشق وقتایی هستم که از خجالت سرخ میشی"
بدون طعنه زمزمه کرد.

د.ا.ن لیام

خدایا! دوست دختر خوشگل من حسودی کرده. وقتی نایل برگشت عقب و اون سوالو پرسید دنی از خجالت قرمز شد و من عاشق این موقع هام.

لپشو کشیدم و گفتم:"عاشق وقتایی ام که از خجالت سرخ میشی"

سرشو بالا آورد و با حالت طلبکارانه بهم نگاه کرد.

"بحثمون النا بود!"
با اخم شیرینی گفت.

"درواقع زیبایی النا!"
تصحیحش کردم و با نیشخند بهش نگاه کردم.

"اگه بحث چرتی که داشتین تموم شد باید بگم که رسیدیم"
نایل از صندلی جلو غر زد .

مارک ماشین رو نگه داشت و همگی پیاده شدیم. نایل جلوتر میرفت و منو دنی پشت سرش. وقتی وارد ساختمون شدیم همون مرده که اسمش حتی یادم نمیاد اومد جلو و با نایل دست داد.

"سلام استیو"
نایلر با لبخند گفت و با استیو دست داد.

"سلام. خوش اومدید"
استیو گفت و به نایل لبخند زد.

بعد اومد جلوتر و دستشو به سمت دنی دراز کرد و باهاش دست داد.

"سلام خانم مارتین."
"خوشحالم میبینمتون اقای کارنی."
دنی زمزمه کرد.

بعد اینکه منم باهاش دست دادم رفتیم داخل اتاق استیو و روی صندلی ها نشستیم. اطرافم رو نگاه کردم. چند تا پسر حدودا 20 ساله داشتن موهاشونو مرتب میکردن و چند نفر داشتن آرایششون میکردن و لباس انتخاب میکردن. اونطرف تر چند نفر با دوربینها و چراغ ها مشغول بودن.

"اوه مای گاد!لیام!نایل!"

با صدای جیغ یه دختر به سمتش برگشتم. اون تمام کاغذ های تو دستش رو زمین ریخت و دوید سمت من. یکی دو تا دختر دیگه هم پشت سرش اومدن. نیشخند زدم و زیر چشمی به دنی نگاه کردم.

" اوه مای گاد! من عاشقتم لیام پین"
یه دختر مو سیاه بغلم کرد و گفت. یکی دیگه هم پرید بغل نایل.

"میشه عکس بگیریم؟"
یکی از دخترا در حالی که گوشیش رو درمیاورد با التماس پرسید.

"نه!"
قبل اینکه بتونم جوابی بدم استیو خیلی سرد گفت.

SerVanT (+18)Where stories live. Discover now