سرشو با شدت برگردوند.
درد شدیدی توی گردنش احساس کرد ولی ترسش خیلی بیشتر از این چیزا بود.هری استایلز!...
یه دفعه هری از شدت خنده منفجر شد و این باعث شد تیفانی با شک بهش خیره شه.هری دست از خنده برداشت و گفت :
" قیافت خیلی باحال شده.دختر تو چقدر ترسویی! شوخی سرت نمی شه؟ "تیفانی تمام عصبانیتش رو توی چشماش ریخت و به هری زل زد. ولی هری دستش رو بالا آوورد و روی گونه ی تیفانی گذاشت.
توی چشماش خیره شد.
انگار توی چشماش دنبال چیزی می گشت.
دنبال یک نشونه ی آشنا ... انگار می خواست با نگاهش چیزی رو بهش بفهمونه.
هری تند تند نفس می کشید و نفس های سردش صورت تیفانی رو مور مور می کرد.
تیفانی این نزدیکی رو دوست نداشت؛ از این فاصله ی کم می ترسید.هری لب هاشو باز کرد و زمزمه وار گفت :
"چشمای قشنگی داری! "تمام حرف های زد به یکباره به ذهنش هجوم آووردن.
-" تو تنها راه فرارمون رو دزدیدی!می کشمت اگه کار تو باشه.
طعمه ی جدیدش رو پیدا کرد..."موج سردی از وحشت بدنش رو لرزوند.
می تونست به خاطر ترسش رنگ صورتش رو بفهمه.
تمام بدنش یخ زد.با آخرین توانی که داشت دست لرزونش رو بالا آوورد و دست هری رو از روی گونش برداشت.
لب های خشک شده اش رو تر کرد و با صدایی که سعی می کرد ترس اش رو لو نده پرسید :
" تعقیبم کردی ؟؟ "هری بی جون لبخند زد: آره... راهی که داشتی میرفتی اصلا درست نبود."
تیفانی نگاهشو به پنج قبر کنار هم دوخت:
-"می رسیدم اینجا..."
-"ولی نمیتونستی برگردی. مطمئنم. "
هری وقتی سکوت تیفانی رو دید سرفه ی زورکی کرد و با لبخند گفت: هری... "
-" استایلز... " تیفانی حرفشو کامل کرد.
هری به تیفانی نزدیک تر شد و نگاه تیفانی رو دنبال کرد:
" اممممم... پس تو منو میشناسی؟"
تیفانی بی جون لبخندی زد:
" خب تو...تو معروفی!..میدونی یه جورایی، اون میگه دردسر سازی.. "
هری خندید: "منظورت زینه؟ "
-" آره... "
-"اون با من مشکل داره."
تیفانی به حرف هری توجه نکرد و دور پنج قبر چرخید.
لب پایینشو گاز گرفت:"همشون ۲۷ سپتامبر مردن...این، این خیلی عجیبه."
هری به یکی از قبر ها خیره شد و گفت: "هیچی اینجا عجیب نیست."
تیفانی نزدیک یه قبر خم شد و برگ و گل و گلای روشو با دستش کنار زد.
انگار میخواست مطمئن بشه این فرد هم ۲۷ سپتامبر مرده...
CZYTASZ
The Alphabet Of Death | H.S
Fanfiction[Warning : scary scenes] "هیچ راهی نیست، هیچ چیز نمی تونه نجاتت بده" صداش مثل جیوه فورا تو هوای سنگین سالن بخار شد. Written by : Aida.M & LOST Harry Styles Fanfiction AU Copyright @aidoststories 2015-2020 ~ Cover: thanks to @pawriii_hz