Part 6

485 41 0
                                    


#تقصير_منه
نه اون نبود خب به هر حال شايد صداش شبيهش بود
بكهيون:چانيول بريم
چانيول:باشه بريم
تو ماشين نشسته بوديم كه:
بكهيون:چرا لي اون دختره رو از ما مخفي كرد؟حتما يه كاسي زير نيم كاسست
چانيول:شايد
_____________________________________________
داستا از ديد جني
چند روزي بود با ليسا حرف نميزدم نميدونم دليل اين رفتار احمقانش رو صدايي زنگ گوشيم اومد تلفن رو جواب داد
منشي رئيس:سلام جني رئيس گفته بهت بگم سريعي خودت رو برسوني اينجا
جني:چيشده؟؟
-:نميدونم
جني:باشه الان ميام
لباسامو تنم كرد و به سمت شركت حركت كردم وقتي رسيدم دم دفتر رئيس رز،جيسو و البته ليسا رو ديدم
جني:سلام بچه ها
همه جوابم رو دادن به جز ليسا حتي نگاهمم نكرد
منشي رئيس:بريد تو
همه رفتيم داخل اتاق رسيد
رئيس:سلام خوش امديد،ميخوام باهاتون در مورد يه موضوع مهم صحبت كنم كمپاني تصميم گرفته تا اخر هفته شما رو به دنيايي كي پاپ معرفي كنه،اماده شيد.
همه از خوشحال نميدونستن چيكار كنن تنها كسي كه خوشحال نبود ليسا بود
يكــسال بعد
_____________________________________________
داستان از ديد ليسا
تو اين يكسال ما خيلي پيشرفت كرديم ولي من خوشحال نبود چون جيسو تو گروه ما بود اون باعث شد كه من با جني دعوام بشه و يكسال باهم حرف نزنيم حتي دوست دختر چاني هم هست،براي يه اگهي تبليغاتي بيرون شهريم..
بالاخره عكسايي تموم شد توي ماشين نشسته بوديم،معمولا من حرف نميزدم اگه بخوام دروغ نگم هيچ وقت حرف نميزدم.داشت بارون ميومد ما هم با داشتيم برميگشتيم سئول با ون خودمون نبوديم چون  ون خودمون خراب شده بود.
راننده:از اين راه ترافيكه از راه فرعي ميريم
بارون شديدي اونقدر كه جاده معلوم نبود
ماشين از جاده خارج شد،چندين دور دور خودش چرخيد و همه جيغ ميزدن تا اينكه تو دره افتاديم...
پيج من تو اينستاگرام:@exo_iran_exo

It is my fault Where stories live. Discover now