Part 10

386 36 0
                                    

پارت 10
#تقصير_منه
بكهيون بعد ازشنيدن همه ماجرا شوكه شده بود
بكهيون:چرا براشون توضيح نميدي
چانيول:چون هيچ كس گوش نميكنه
لي بعد از اينكه جني رو اروم كرد رو به بكهيون:نميخوايي بري دوست دخترت رو ببيني؟
تا بكهيون ميخواست جواب لي رو بده
دكتر:شما همراهان خانم ليسا هستيد؟
چانيول پاشد از سر جاش:بله!!
دكتر:يه نفر ميتونه بره داخل فقط براي پنج دقيقه
چانيول:من ميرم
لي:لازم نكرده من ميرم
بكهيون:لي بزار چاني بره
لي با اينكه به شدت خالف بود مجبور شد قبول كنه
دكتر راه رو به چانيول نشون داد و لباس هاي مخصوصي كه بايد ميپوشيد،وارد اتاق شد وقتي بدن سرد و بي روح ليسا رو ديد كه روي تخت بود و كلي بهش دمو دستگاه وصل بودم قلبش درد گرفت هزار بار به خودش لعنت فرستاد،باورش براش سخت بود كه اون دختر عشق اگه اين دمو دستگاه ها نباشن ديگه نميتونه زندگي كنه  دست ليسا تو دستش بودي دستي كه خيلي وقته بدون يارش بود
چانيول با گريه:متاسفم ليسا متاسفم من ادم خودخواهي بود همه ي اينا تقصير منه تو فقط پاشو من جبران ميكنم
قول ميدم همه چيز..رو برات تعريف كنم...تو فقط پاشو..هر كاري بخواي برات انجام ميدم
صدايي اومد صدايي كه چانيول قلبش به هزار تيكه تبديل شد
بوقققققق

It is my fault Where stories live. Discover now