از ديد سهون
تو فرودگاه با بقيه بوديم،چرا ليسا تلفنش رو جواب نميداد
دوباره با گوشيش تماس گرفتم،لرزي رو تو جيبم حس كردم دست تو جيبم كردم،اوففف كاملا يادم رفته بود ليسا قبل از رفتنش گوشيش و داد به من ، سوهو كه بغلم نشسته بود لب تر كرد
سوهو:وضعيتون چطوره؟
سهون:چه وضعيتي؟
سوهو:وضعيت تو و ليسا
سهون:خوبه
سوهو:فكر نميكردم هرگز اين خواستمو قبول كني
سهون:اما كردن
سوهو:شايد بخاطر چانيول
سهون؛شايدم بخاطر ليسا...
از ديد ليسا
همه جا ساكت بود
چانيول:چرا ليسا؟چرا سهون؟
ليسا:چون دوسش دارم
چانيول:داري دروغ ميگي
ليسا:چرا بايد بخاطر تو دروغ بگم؟!
چانيول:تو كه دليل اون كارمو فهميدي چرا باورم نداريييي؟
ليسا:دارم اما همه چيز بين ما تموم شده چانيول خيلي وقته از اون ماجرا ميگذره
چانيول:خيلي وقته ميخوام يه فرصت پيدا كنم بهت واقعيت رو بگم ولي حالا كه ميدوني هيچ كاري نميكني؟
ليسا:ميخواي چيكار كنم؟عربي برقصم
چانيول:بهم بگو خوشحالي ميخواي باز باهام باشي
ليسا:خودتم ميدوني اينا كه گفتي حس واقعي من نيس، ميدونم برات سخته براي منم سخت بود،چانيول يه روز همه فراموش ميشم مثل اونموقعه كه من فراموش شدم تو هم فراموش ميشي،هيچ چيز ابدي نيس
چانيول:اما عشق من به تو ابديه
ليسا:خودتو گول نزن چانيول نه تو ديگه به من حسي داري نه من به تو پس بيا دوست بمونيم حداقل
وقتي چانيول ميخواستم جوابمو بده يكي در زد كه ما كلي ازش كمك خواستيم يه پيرزن مستخدم بود،از دستشويي اومديم بيرون
بكهيون:جيسو من با هيونا بهم زدم!!
جيسو:چي؟
بكهيون:من فقط يه ماه باهاش بودم هيچ وقت نتونستم فراموشت كنم من فكر ميكردم دوسم نداري تورو خدا منو ببخش جيسو ميدونم بهت بد كردم لطفا منو ببخش
جيسو اشك تو چشماش جمع شده بود،سريعي پريد بغل بكهيون،اخه دختر تو چرا اينقدر ساده ي
جيسو:ميبخشمت عشقممم ميبخشمتتتتتتت
ليسا:اَه اَه حالم بهم خورد لوسا
چانيول:اما من خوشم اومد😍
يه چشم غره ي براش رفتم بچه لبخندش محو شد
ليسا:بچه تورو خدا اين لوس بازي ها رو تمومش كنيد بايد برگرديم سئول،تا الانشم دير كرديم،جيسو از بغل بكهيون اومد پايين
جيسو:اوففف زد حال
بكهيون:بچه ها بجنبيد فقط دو ساعت وقت داريم تا به پروازمون برسيم
چانيول با سرعت رفت وسايل خودشو بكهيون رو از اتاقشون بياره
ليسا:اوففف از دست چانيول با اين ارتيست بازياش الان از هواپيما جا ميمونيم
جيسو دست بكهيون رو گرفت
جيسو:اتفاقا كارش خيلي هم خوب بود منو بكهيون دوباره با هميم
چانيول اومد با دو تا چمدون تو دستش
ليسا:بريم ؟
چانيول:بريم
همه سوار يه تاكسي شديم،منو،جيسو،بكهيون پشت نشستيم چانيول جلو،بكهيون وسط نشسته بود همش با جيسو حرف ميزد كل راه مخمو خوردن بالاخره پاسپورتامون رو چك كردم و رفتيم تو گيت بدنمون كوفته شده بود
جيسو:واي پشتم درد ميكنه
بكهيون:بزار من برات ماساژش بدم
داشتيم راه ميرفتيم كه بريم روي صندلي بشينيم،بكهيون شروع كرد به مشت زدن پشت جيسو كه مثلا ميخوادماساژش بده
ليسا:الانم ابرمون و ميبري
بكهيون اعتراض كرد:ما هممون ماسك گذاشتيم كسي نميفهمه
جيسو:هي بچه ها اونجا رو...
YOU ARE READING
It is my fault
Romanceشاید سخت باشه،دیدن خوشبختی کسایی که بهت اسیب رسوندن اما دارن زندگیشونو میکنن؛خیلی بده نتونی خودتو خلاص کنی،بخاطر اونای که دوست دارن،اما ی روز همه ی ما ناامید میشیم از خودمون،از دنیا،از اطرافیانمون اون موقعیت که دیگه عشق اول ادمم نمیتونه همه چیزو در...