بكهيون:بفرماييد
چانيول:از كي تا حالا تو اينقد با ادب شدي
در رو باز كردم و با اعتماد بنفس رفتم تو
ليسا:سلام
هردوشون لبخند گنده ي زدن
بكهيون:تنهاتون ميزارم
يه لبخند موذيانه زد و رفت😈،ملت منحرفن
ليسا:ممنونم
چانيول:براي؟
ليسا:اينكه نجاتم دادي
چانيول:خواهش ميكنم،ولي من كاري نكردم
ليسا:تو ماسك اكسيژنو بهم دادي
گل روزاي كه تو اين مدت تو دستم بود رو رو ميز جلوش گذاشتم
ليسا:اينا براي توعه
چانيول:مرسي خيلي خوشگلن
ليسا:من ديگه برم
يه قدم برداشتم اما دستم،اسير دستاي چانيول شد
چانيول:نرو
ليسا:كار دارم بايد برم
چانيول:به من دروغ نگو
ضايع شدم فهميد دارم دروغ ميگم
ليسا:چرا بايد دروغ بگم؟
چانيول:حتما با سهون قرار داري
ليسا:داشته باشم كه چي؟!
چانيول:ليسا چرا سهون؟
ليسا:چون دوسم داره ميفهمي درست بر عكس تو
چانيول:من دوستم دارم و خواهم داشت
ليسا:چانيول نقش بازي كردن رو بس كن،خواهش ميكنم
واقعا نميخوام ادامه بدم
چانيول:مطميني با سهون خوشبختي؟
ليسا:اره بيشتر از تــو
چانيول:چرا سهونو ول نميكني؟!من هميشه دوست داشتم
ليسا:چون سهون از ته قلبم منو دوست داره من هيچ وقت نميتونم لطفاي كه به من كرده رو فراموش كنم
بدون هيچ حرف ديگه ي از اتاق خارج شدم..
بكهيون بيرون نشسته بود
بكهيون:چيگفتين؟
ليسا:چيز خاصي نگفتيم
و رفتم
بكهيون:يه ذره كمتر خودتو بگير
داد زدم
ليسا:شنيدم
بكهيون:گفتم كه بشنوي
و از بيمارستان اومدم بيرون
از ديد سهون
يعني ليسا رفته ديدن چانيول؟!يعني الان كجاست؟اين روزا رو ليسا حساس شدم
لي:داري به چي فكر ميكني؟
سهون:هيچي
لي:منم باور كردن
سهون:يه سوال بپرسم
لي:بپرس
سهون:بنظرت ليسا منو بخاطر چانيول ول ميكنه؟
لي:تو هنوز به فكر اون موضوعي؟ليسا هيچ وقت تو رو ول نميكنه تا اينكه خودت يه كاري بكني
سهون:چه كاري؟
لي:دروغ،ليسا از كساي كه دروغ بگن متنفرعه...چيزي داري كه از ليسا قايم كرده باشي؟!
سهون:شايد..
از ديد سوهو
امروز قراره من برم جاي بكهيون پيش چانيول باشم،احساس ميكنم كار بدي كردم،اما اين براي همه بهتر بود رفتم تو اتاق و بكهيون رفت و فقط منو چانيول مونديم
سوهو:چرا تو فكري؟
چانيول:هيچي
سوهو:هي پسر بهم بگو
چانيول:هيونگ بنظرت ميتونم بازم با ليسا باشم؟
نگاش كردم،يه غم بزرگو تو چشماش ميديدم
سوهو:نميدونم
چانيول:هيونگ خودت ميدوني من بدون ليسا نميتونم..
سوهو:چانيول بايد يه چيزي رو بهت بگم ولي خواهش
ميكنم اروم باش..باشه؟
چانيول:ميشنوم
سوهو:متاسفم كه اين همه مدت بهت نگفتم چانيول..
YOU ARE READING
It is my fault
Romanceشاید سخت باشه،دیدن خوشبختی کسایی که بهت اسیب رسوندن اما دارن زندگیشونو میکنن؛خیلی بده نتونی خودتو خلاص کنی،بخاطر اونای که دوست دارن،اما ی روز همه ی ما ناامید میشیم از خودمون،از دنیا،از اطرافیانمون اون موقعیت که دیگه عشق اول ادمم نمیتونه همه چیزو در...