Part 25

248 21 0
                                    


*وقتي كه ليسا واقعيت رو فهميد 2019 بود اينو گفتم گيج نشيد*
سال2021/سئول
از زبون راوي
توي پياده رو ها قدم ميزد صداي خش خش برگاي كه روشون لگ ميزد به گوش ميرسيد،خسته بود اما خودشم نميدونست از چي شايد از زندگي،ديگه فكرشو نميكرد اينقدر نا اميد بشه اما بايد ادامه بده تا بتونه دووم بياره
از ديد چانيول
هميشه فكر ميكردم ادما ميتونن عشقشون رو فراموش
كنن،اما كاملا اشتباه بود،شايد خودشون رو گول بزنن
كه فراموش كردن اما اعماق قلبشون هنوز دوسشون
دارن، ميخواستم يه ذره مغزم استراحت كنه با كلاه و عينكو ماسك از خونه زدم بيرون،نسيم خنكي بود،اما
دل من برعكس اون نسيم داغ بود داغ از دست دادن
عزيزي،هميشه ما براي پشيمون شدن هس اما وقتي پشيمون ميشيم كه ديگه ديره
با صداي گوشيم به خودم اومدم
سوهو:همين الان بيا خوابگاه زياد بيرون نمون
باشي گفتمو و راهمو به سمت خوابگاه كشيدمو رفتم
...
در رو باز كردمو همه رو مبل نشسته بودن سوهو دست بسينه نشسته بودو داشت زير لب غر غر ميكرد تا صداي باز شدن در رو شنيد روشو به سمتم برگردوند
سوهو:خوبه بالاخره اومدي
چانيول(بي اهميت پرسيد ):چيزي شده؟
سوهو:داري ديوونم ميكني چانيول بس كن
چانيول:چيرو بس كنم؟!
خودمو زدم به خريت،واقعا حوصله بحثاي كه موضوهاشون همشون يه چيزه
سوهو:چانيول ميدوني من چي ميگم خودتو نزن به اون راه،خستم كردي كي ميخواي تمومش كني؟؟هممون
رو داري نابود ميكني
چانيول:ميدوني چرا تو ميخواي من بس كنم؟هاننن؟چون
همه اين چيزا تقصير توعه
لي:هه چانيول ميدوني چيه تو از اولم عادت داشتي همه تقصيررا رو ميندازي گردن يه نفر ديگه چشماتو باز كن
ديگه تموم شد همه چيز تموم شد
سوهو:هردوتون بس كنيددددد،همه چيز تقصير منه خوب!
اصلا من باعث همه اين چيزا شدم،من پشيمونم كه
اون كار رو كردم،راحت شدي چانيول؟
چانيول:پشيموني تو اونو برنميگردونه و چيزي رو درست ميكنه
سوهو:فهميدم فهميدم تقصير منه كه ليسا خودكشي كرد
تقصير منه اون تو رو پس زد تقصير منه همه چيز نابود
شده نه؟؟!!چانيول يه ذره بزرگ شو همه چيز نابود شد
وضع گروه رو ببين،خيلي وقته خوابگاه مثل قديم نيس تو مثل قديم نيستي
چانيول:ديگه هيچي مثل قديم نميشه،هــيــچـوقــت
و  رفتم تو اتاقم
از ديد بكهيون
بكهيون:سوهو اروم باش
سوهو:چجوري ميتونم اروم باشم؟؟؟!!!وقتي ديگه شورشو در اورده
بكهيون:خب اون داغونه از درون داغونه
سوهو:چند وقت هاننن؟يه ماه دو ماه،يكـسال،ببين بكهيون دوسال گذشته ديگه صبر منم حدي داره،مُرده ديگه زنده
نميشه تموم شد
بكهيون:باشه من باهاش صحبت ميكنم
سوهو:اگه كار اين با صحبت كردن درست ميشد
صد بار درست شده بود
از پيش بقيه رفتمو رفتم تو اتاق چانيول بعد مرگ ليسا
اون از همه ي ما دور شده بود حتي اتاقشو از من جدا
كرد در زدمو رفتم داخل
چانيول:چكار داري؟
بكهيون:چانيول چرا تمومش نميكني؟همه ي ما ناراحتيم
اما تا اخر عمر كه نبايد زجر بكشي
چانيول:چون نميتونم بفهم بكهيون،تو منو بفهم هيچ كس
نميفهمه من چي ميكشم
شروع كرد به گريه كردن تو اين مدت زياد گريه چانيول رو
ديدم اما اين دفعه بدتر از همه بود
تو صداش پر از نااميدي بود 
بغلي مردونه ي كردمش(چانبكـ ايز ريل😹)
بكهيون:ميدونم چقدر سخته اما فراموش كن ميدونم
نميتوني فراموش كني اما بايد سعي كني
چانيول(با گريه):سعي كردم خيلي سعي كردم قلبم هزار
تيكه شد داغون شدم اما نتونستم،فكر ميكني خودم
نميخوام؟؟!خودمم داغون شدم خيلي هم داغون شدم
اما نميشه
بكهيون:ميدونم،ميدونم همه اينا زمان ميبره تا فراموش
كني،اما يه روزي ميشه كه خودت به همه اينا ميخندي
به همه اين تپش قلبات،به همه ي اين گريه ها اما ميدونم
تو ميتوني  تو قوي تر از اين حرفاي....

It is my fault Where stories live. Discover now