Nude

Chapter 15

[لاو بايت ها نوشته هاى عاشقانه اى هستن كه روى پوست نوشته ميشن]

➳➳➳

[ از ديد انجلینا ]

" تو چه فکر لعنتى اى پيش خودت كردى ، آنجلینا؟"

به شدت بهم زل زده بود و ابروهاشو با عصبانیت توی هم گره کرده بود و لباشو مثل خط باریک روی هم فشار میداد. لبام از هم جدا شد و با تعجب بهش زل زده بودم وقتی سعی میکردم بفهمم چه اتفاقی تو اون اتاق افتاد. ولی این تنها دلیل تعجبم نبود.

این به خاطر شنیدن اسمم و جوری که از بین لبهاش اومد بیرون بود. این اولین بار بود که اون تو این دو هفته منو با اسمم صدا میزد. یه قدم اومد نزدیکم و با ملایمت بازومو گرفت ولی حالت صورتش هنوز سخت بود.

" جواب سوالمو بده." گفت و خیلی آروم تکونم داد.

"من ف..فکر نمیکردم او..اون بخواد.." صدای لرزونمو قطع کردمو هری یه خنده ی طعنه آمیز کرد و سرشو تکون داد. به نظر نمیومد با جوابم راضی شده باشه.

" تو بدون اجازه ی من اومدی اینجا. عملا از خونه ی من فرار کردی تا بیای اونو ببینی."

با عصبانیت داد زد و یه جای دیگه رو نگاه کرد. به نظر میومد از من چندشش شده و این اذیتم میکرد. اون همیشه بدترین فرض ها رو میکنه و من نمیتونم درباره ی این کاری کنم.

" این اون چیزی که تو فکر میکنی نیست." زمزمه کردم و دستای کثیف دنیل که بدنمو لمس میکرد یادم اومد.

لرزیدم و خودمو با حالت محافظت بغل کردم. من واقعا این مردو نمیفهمم، اون دید من چقدر ترسیده بودم وقتی دوییدم سمتش و بغلش کردم، وضعیتمو دید، ولی هنوز داره اشاره میکنه من میخواستم با دنیل بخوابم. هری سرشو چرخوند تا با چشمای خشمگینش منو ببینه.

" پس چیه؟ بیخیال آنجل، هردومون میدونیم اون عادت ها از بین نمیرن ولی واسه یه بارم که شده اون پاهای لعنتیتو بسته نگه دار."

گفت و باعث شد من به خودم بپیچم. سرمو گرفتم پایین تا از چشماش دوری کنم. نباید میزاشتم کلمه هاش روم تاثیر بزارن.

" لباستو مرتب کن." اینبار آروم تر گفت وقتی در آسانسور باز شد.

بدن بلندش جلوی من وایساد و من سریع زیپمو بستم قبل از اینکه دنبالش برم. خیلی تند راه میرفت و من باید میدوییدم تا بهش برسم. مردمی که تو لابی بودن به نظر نمیومد به ما اهمیت بدن و من بخاطر این خوشحال بودم، آخرین چیزی که میخواستم این بود که با کنجکاوی بهم زل بزنن. هری رفت سمت خروجی و در بزرگو باز کرد نگهش داشت تا من برم بیرون.