•Eighteen•

1.2K 216 76
                                    


👆تصویر بالا از لویی تا تصور بهتری داشته باشین . باید زودتر از این میذاشتم . ساری 👆

" ددی " لویی ناله کرد ، خودشو به بالش فشار داد وقتی رعد و برق رو دید که بیرون پنجره میزد .
" لو ددی میخواد !"

لیام بلافاصله بلند شد و با عجله سمت پسرش رفت . از روی تخت بلندش کرد .
" پاپا " لویی گریه کرد ؛ صورتشو تو خم گردن لیام فشار داد .
" لو ددی میخواد "

قلب لیام یه ضربان پروند و پسرشو آروم کرد و اونو توی دستاش بالا و پایین کرد ؛ لباشو بالای سر بیبی‌ش گذاشت .

" پاپا هم ددی رو میخواد لو "

--------

" هندونه بزرگ شده !" لویی ریز خندید وقتی شکم لیام رو ناز کرد .
" خیلی بزرگ !"

" داری به پاپا میگی چاق ؟" لیام اخم کرد وقتی لویی اومد روی سینه‌اش .
" پاپا ناراحت شده مرد جوون "

" نه !" لویی سرشو تکون داد ، گونه‌های لیام رو گرفت و یه بوسه‌‌ی بزرگ روی لباش گذاشت .

" نه ! پاپا چاق نه ! پاپا خیلی خوشگل !" لیام به نرمی لبخند زد، پسرشو تحسین کرد .

از همه کارایی که لیام انجام داده بود و فکر میکرد که اشتباهن ، لویی هیچوقت نمیتونست یکی از اونا باشه . لویی یه کسی بود که اون باهاش بهش نعمت داده شده بود ، و در این لحظه ، لویی تنها دلیلش برای زندگی بود .

" لو خوشگل ؟ " لویی با خجالت پرسید ، هنوز به لیام چسبیده بود .

لیام حس کرد سینه‌اش تیر کشید ‌. ذهنش سمت وقتایی رفت که زین مست بود و به لویی میگفت زشت - و لویی هرشب از لیام میپرسید که اون حقیقت داشت ، و حتی با تمام اطمینانی که لیام بهش میداد که اون خوشتیپ ترین پسر توی دنیا بود ، اون میدونست لویی هنوز شک داشت .

" بله " لیام زیرلب گفت ، روی تمام صورت لویی بوسه گذاشت ‌.
" تو پرنس کوچولوی خوشگل منی لویی "

--------

" کاغذای طلاق رو نمیبینم "

هری گفت وقتی وارد پذیرایی زین شد .

" امیدوارم امضاشون کرده باشی و فرستاده باشیشون به لیام "

زین خشک از روی مبل نخودی خندید . فن‌فن کرد وقتی چشمای اشکیشو مالید ‌.

" نه هرولد فک میکنی برا چی آتشو روشن نگه داشتم ؟"

" پس سوزوندیشون"

" یپ "

یه لحظه بین دو مرد سکوت بود . هردوتاشون به آتش فروزان و شعله‌ور توی شومینه زل زده بودن .

" حالا برنامه‌ات چیه ؟"
هری بعد چند دقیقه پرسید .

" قراره خانوادمو برگردونم "

__________________

دوباره خار اهمیت :/

هعی .

به یه نکته توجه کردین؟... آپ روزانه‌اس. ساچِه واو...

Tnx 4 ur precious time🙏
Yamna🏳️‍🌈

Love, Cheater. >> Ziam {Persian Translation}Where stories live. Discover now