به محض اينكه رسيدم توى اتاق شروع كردم به در آوردن لباسام چون من زياد به اين لباسا عادت ندارم.
گيره هايى كه نينا به سرم وصل كرده بود رو از سرم كندم و سرم واقعا درد ميكنه...
رفتم دستشويى و با چند تا دستمال مرطوب صورتم و از آرايش هايى كه روش بود خالى كردم.
وقتى آرايش هارو از روى صورتم پاك كردم به خودم توى آيينه نگاه كردم و با خودم گفتم : جسيكا اين خودتى نه اون هيولا كع يه مَن آرايش كرده بود ، اوق:/
.
از دستشويى رفتم بيرون و رفتم طبقه ى پايين احساس ضعف ميكردم بخاطره همين يه بسته شكلات و انرژى زا از توى يخچال در آوردم و با خودم بردم توى اتاقم..
روى تختم دراز كشيدم و به همه ى اتفاقاتي امشب افتاد فكر كردم ، فكره اينكه هرى داشت منو مى بوسيد داشت ديوونم ميكرد ، من واقعا عاشقه اون شدم و خوشحالم كه اين حس ديگه يك طرفه نيست ...
همين كه چشمام رو گذاشتم روى هم صداى گوشيم باعث شد كه چشمام و باز كنم
گوشيم رو از روى پاتختى برداشتم و به صفحه اش نگاه كردم كه اسم هرى و ديدم
از شدت هيجان بلند شدم و نشستمنميتونم به اينكه امشب چقد خوشگل شده بودى فكر نكنم;) x
با اين حرفش بيشتر ذوق كردم
-منم نميتونم به اين فكر نكنم كه منو چطورى بوسيدى
در جواب بهش اينو فرستادم
ولى بعد از اينكه إرسال شد فهميدم چه كاره احمقانه اى كردم ... اينهمه چيز ميتونستم بهش بگم ...اوووم! مثل اينكه يكى عاشقه اين شده كه همش ببوسمش😜
با اين حرفش بيشتر خجالت كشيدم و بيشتر زدم توى سره خودم ...
-نه اينطور نيست منظورم اين بود كه يه لحظه اومد جلوى چشمم
ميدونم كه گند زدم و با هيچ حرفى نميتونم جمعش كنم
ولى من يه لحظه نمياد جلو چشم ، همش جلوى چشممه😪
خوشم مياد وقتى ميبينم كه از اين استيكر ها استفاده ميكنه ، چون اونطورى ميتونم بفهمم چه حسى داره ،
وايساااا
اون الان چى واسم فرستاده؟؟-واقعااا؟!؟؟
اره متأسفانه
-شايد بشه بخاطره دله تو دوباره انجامش داد😌
منم از قَصد از اين استيكر استفاده كردم تا بفهمه الان چه مدلى اممن كه گفتم يكى عاشق اين حركت شده🤪
بازم گند زدم ميدونم