Part 6🌒

12.6K 1.6K 501
                                    

-یه کم قبلتر-

کریس کشون کشون سوهو رو رسوند به اشپزخونه. کتفش به خاطر لگدی که یکی از اون عوضی ها بهش پرونده بود داشت تیر میکشید. اما وضع سوهو خیلی از خودش داغون تر بود و با اینکه دل خوشی ازش نداشت اما بیشعورم نبود. همین که وارد اشپزخونه شدن همون پسری که اون سری هم اینجا بود وحشت زده دوید سمتشون. کریس سوهو رو روی یه صندلی نشوند.

-خوبم کیونگی هول نکن...

کیونگسو با چشمای نگرون دستش رو روی گونه زخمی سوهو کشید و یهو چشاش پر اشک شد.

سوهو اهی کشید و به زحمت خودش رو روی صندلی بالا کشید و کیونگسو رو بغل کرد.

-خوبم عزیزدلم... گریه که نداره. ببین خوبم!

عقب رفت و لبخند گشادی زد که باعث شد زخم کنار لبش باز چاک بخوره.

کریس هوفی کشید و با حرص سوهو رو روی صندلی نشوند.

-جعبه کمک های اولیه دارین؟

سوهو با تعجب نگاش کرد.

-نیگا نیگا میکنی چرا؟ میگم دارین یا نه؟

کیونگسو دوید سمت یکی از کابینتا.

-جلوی این بچه راجب بک حرف نزن.

سوهو به سرعت به کریس گفت. کیونگ زیادی روی بک حساس بود.

کریس سرش رو به نشونه فهمیدن تکون داد.داشت سعی میکرد خودش هم به بک فکر نکنه.

کیونگسو با جعبه برگشت و اون رو داد دست کریس.

کریس بازش کرد و اولین چیزی که بیرون کشید بتادین بود. تکه پنبه ای رو باهاش خیس کرد و جلوی سوهو خم شد. چشای سوهو گشادتر از حد معمول شده بودن.

پنبه رو روی گونه اش کشید و سوهو هیسی کشید.

-تا تو باشی دیگه از این سوپرمن بازیا درنیاری.

سوهو اخم کرد.

-راست میگم دیگه؟ چی پیش خودت فک کردی عین بز دویدی اون وسط؟ باید میرفتی یکی رو خبر میکردی.

کریس پنبه رو کشید گوشه لبش.

سوهو اخ دیگه ای گفت.

-اروم گاو... دردم گرفت.

-حقته سری بعد فک کن اول.

-نمیتونستم فک کنم... اون شرایط رو که دیدم مغزم از کار افتاد.

کریس دیگه سرزنشی نکرد و زخمای صورت سوهو رو با چسب زخم پوشوند.

-دیگه کجات زدن؟

سوهو چندباری پلک زد و بعد گفت:

- هیچ جا...

-دروغ نگو. دیدمت چقدر کتک خوردی.

-مهم نیس... باید به بک سر بزنم.

-لازم نکرده حالا... میگم دیگه کجات زدن؟؟؟؟

••🌘Silver and Silk🌒•• Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin