اِل اِی

907 183 14
                                    

:«چی می‌گند؟»

:« می‌گند سه نفر از کارمندهاشون رو قراره بفرستند این‌جا و آقای کیم از مفادها خبر داشتند.»

اخم کرد.‌ انگار دلیل موجه‌ای برای محکم‌تر برداشتن قدم هاش داشت. در لحظه تصمیم گرفت به‌ جای رفتن سمت بخش امور مالی، مسیرش رو سمت اتاق کای کج کنه و اِمی رو مخاطب قرار بده
:«فعلاً اگه تماس گرفتند دست دست کن تا خودم بهت خبرش رو بدم.»

زن به تفهمیم سرش رو تکون داد و دیگه دنبالش نرفت.

سهون بدون در زدن، دستیگره‌ی در رو چرخوند و بین چهارچوب در ایستاد، دو ضربه به در زد.

منتظر بالا اومدن نگاه کای موند و کای هم با بلند کردن سرش رو از پشت مانیتور، انتظارش رو به ثمر رسوند.

دو قدم وارد اتاق شد.

کای کاغذ های توی دستش رو روی میز گذاشت، پرسید:«چیزی شده؟»

در رو پشت سرش بست.

:«اِمی چی می‌گه؟»

:«نمی‌دونم، امی چی می‌گه؟»

سهون با صدای آرومش، حین پرسیدن انگشتش رو روی کیت پر خاک گوشه‌ی اتاقش کشید
:«جریان این قرارداد چیه؟»

کای از روی صندلی بلند شد و سمت قهوه ساز اتاقش رفت و گفت
:«سهون، عصبانی هستی؟
عصبی به نظر میای، بشین.»

سهون انگشت خاکیش رو روی پشتی مبل کشید.کای مجله‌های گلاسه‌ای روی میزش رو شارژ کرده بود.
لب هاش رو با زبون خیس کرد و به محض نشستن، پاهاش رو روی مجله‌ها گذاشت.

کای با قهوه‌ها برگشت. دیدن کفش‌های کثیف سهون روی مجله‌هایی که همین چند ساعت پیش شارژشون کرده بود و حتی ورقشون هم نزده بود، کمکش کرد که تا ته خط بره.
:«سهون، شبیه بچه‌ها می‌مونی. پاهاتو بردار.»

:«بگو دایی، شاید برداشتم.»

کای صداش رو بالا برد،بدون اینکه متوجهش بشه.
:«اصلاً بامزه نیستی آخه.»

:«بگو دایی؟»

:«بچه بازیه؟»

سهون کف کفشش رو روی جلد یکی از مجله‌ها مالید و لبخندش رو دندون نما کرد
:« بگو دایی؟»

کای فنجون های قهوه رو روی میز خودش گذاشت و مجله‌ها رو از زیر پای سهون بیرون کشید
:«می‌دونی که، در بهترین حالت هم بی‌مزه‌ای.»

سهون بلند خندید و پاهاش رو زمین گذاشت
:«ای بابا، بد شد.»

کای فنجون سهون رو به دستش داد
:«شیوه‌هات از مد افتادند دایی جان.»

:«جواب می‌دند، حتی با تفاسیر تو.»

کای روبه‌روی سهون نشست. فنجونش رو بین انگشت‌هاش فشرد و آرنج‌هاش رو روی زانوهاش قفل کرد
:«بیست درصد از حق نظارت این‌جا رو می‌خواند. منطقی فکر کن. برای مزایده شعبه‌ی فلوریدا دنبال یه سرمایه گذار قوی نبودی؟»

"How Long Is Forever?"Where stories live. Discover now