اتمام

674 88 77
                                    


سلام..ویتولا هستم(چون چند نفری تلفظ این اسم رو نمیدونستند.)
همیشه چه قدره هم به پایان رسید و این متنی که الان دارم مینویسم،قراره کمی طولانی باشه.
ظاهرا وقت خداحافظی با سهون و چانیول و خواننده های این پلات هاست.
نوشتن فن فیکشن یک سمت،دلنشینی نوشتن این حرف های پایان کاری هم یک سمت.
حسش شبیه وقتیه که تحقیقت رو میبری صحافی تا برات جلدش کنند و تو بیشتر از همیشه دیسیپلین رو در خودت حس میکنی.
از قشنگیای شروع این داستان و پایانش حرف برای گفتن زیادِ اما فضا کم.
اما یه تشکر خالصانه دارم،از شما
دلیلش انعکاس حضورتونه. اگه نبودید،مسلما ادامه دادنش سخت میشد و شاید به پایان نمیرسید.
ممنون از صبوریتون،همراهیون.
این اولین فن فیکشن من نبود،اما اولین فن فیکشنم با کاپل اکسو بود
در طی داستان،مسلما اشتباهات زیادی ازم سر زده.
چه از نظر چهارچوب ادبیاتی و چه از نظر مسائل نگارشی(کاری به هکسره ندارم)
با این حال قید داستان رو نزدید و این قطعا حائز اهمیته چون میدونم چه مسئله ی رو مخ و اعصاب خردکنیه.
این آخر کاری،خوشحال میشم نظر کسانی که در طی داستان نقد،کامنت و اینجور چیز ها نذاشتند رو هم بدونم.
نهایتا هم مختصراً درمورد تمامِ این فیکشن صحبت میکنم.
همیشه چه قدره؟
نظر شخصی من بر اینه که این سوال،سوالیه که بد نیست یک بار از خودمون بپرسیم.
زیاد میگذره از وقتی که این سوال رو از خودم پرسیدم:مگه همیشه چه قدره؟
چه قدرِ دیگه میتونم مراقب سلامتیم باشم؟
چه قدر دیگه میتونم با اطمینان از اینکه هیچ خطری زندگیم رو تهدید نکنه زندگی کنم؟
چه قدر دیگه میتونم بترسم و پا پیش نذارم؟
چه قدر زمان دارم من؟
واقعا ،معنای کلمه ی همیشه همیشگیه؟قطعیه؟واقعیه؟وجود داره اصن؟
انکاری نیست در این که انسان امکان نداره در طول زندگیش فرصتی رو از دست نده
اما چیزی که گاهی فراموش میشه،نبودن فرصت مجدد برای جبرانه،هر چقدر هم تلاش کنم،زمان از حرکت برای من نوعی نمی ایسته.
بد نیست اگه در موقعیت واقعی،ترس و غرور های کاذب رو کنار بذاریم و چیزی رو که باید در اون زمان انجام بدیم،انجام بدیم.
من امروز دلم میخواست یه لیوان بزرگ کوکا با یخ بخورم
اگه موکولش میکردم به ده دقیقه ی بعد،یک ساعت بعد،ده ساعت بعد،فردا و فردا و فرداش،کی میخواست تضمین کنه کرونا نگیرم و نتونم بخورم؟
یا مثلا هواپیما سقوط نکنه تو منطقه ی زندگیمون؟
یا ماشین بهم نزنه؟
سکته نکنم؟
نخورم زمین؟
سیل نیاد،زلزله نشه،معدنی کارخونه ای چیزی منفجر نشه؟
اینا هیچی،چجوری میخواستم تضمین کنم که فراموشش نکنم؟
دنیا به هر حال،جای عجیبیه‌.
در حال حرکته.
همه چیز در حال حرکته.
بد نیست تلاش کنیم جا نمونیم
و..تهش جوری نشه که با حسرت،از خودمون و تمام وابستگی های زیبای زندگیمون معذرت خواهی و کنیم و ثابت و صامت،نظاره گر از دست رفتنشون باشیم.
مراقب سلامتیتون باشید
خدانگهدار♥

12oct2020.

"How Long Is Forever?"Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang