_ 13:45 _
wiccat: جونگین، سرت شلوغه؟
darkcat: میخوای حرف بزنیم؟
میدونی که تو تعطیلات تابستونیمم، وقتم کلا خالیه. هرچند نمیدونم این چه مدل تعطیلاتیه...
ملت میرن ساحل و استخر ،من اگه خجالت نکشم یه تشت میارم تو باغچه ی جلوی خونه میذارم توش شنا میکنم.
wiccat: دارم به کافه ای که اولین بار تو رو دیدم میرم
darkcat: و؟
wiccat: اگه بخوای میتونیم همو ببینیم
darkcat: سیکتیر!
چی؟!
wiccat: آره میای؟
.
.
.
جونگین؟
.
.
اگه نخوای ملاقات کنیم درکت میکنم.
darkcat: دیوونه ای؟
وقتی داشتم با عجله شلوارمو میپوشیدم دو تا پامو کردم تو یه پاچه و افتادم زمین
اما نگران نباش خوبم الان
از خونه زدم بیرون الان میام
wiccat: منتظرتم
.
.
.
نمیتونم صبر کنممم
خدایا قلبم داره از جاش در میاد (╥_╥)
darkcat: آروم باش باشه؟
منم تو همین موقعیتم.
wiccat: میخوام از نیمه ی راه برگردم
darkcat: میکشمت بخدا !
wiccat: خیلی خب خیلی خب
ولی از الان معذرت میخوام اگه با دیدنم نا امید شدی
darkcat: چرا چرت میگی تو؟
wiccat: خیلی خب سکوت میکنم باشه
وای خدا
لطفا لطفا لطفا همه چی خوب بگذره!
darkcat: من با این شوک زدگی در حالی که سعی میکنم خودمو زودتر به کافه برسونم و از طرفی هم واسه تو بنویسم میرم زیر ماشینی چیزی
وقتی رسیدم کافه بهت پی ام میدم،
اصلا فکرشم نکن پشیمون بشی فرار کنی !
_ 13:57 _
جونگین وقتی بالاخره تابلوی کافه رو دید دستش رو روی قلبش گذاشت و نفس عمیقی کشید. بالاخره هر روز با دوست(!) مجازیش که تا حالا ندیده بودش ملاقات نمیکرد.
فکر میکرد زمان دیدارشون با کیونگسو به خیلی بعد ها موکول شده. البته شکایتی هم نداشت چون قرار بود بالاخره صورتشو ببینه و کنجکاوی کشنده ی درونیشو آروم کنه و این خوشحالش میکرد. قبل از اینکه در کافه به صورت اتوماتیک بسته بشه با عجله وارد شد و همون لحظه ی اول به یکی برخورد
«برو بابا!»
این بارم قرار بود چنین چیزی مانع دیدارشون بشه؟! قرار بود یه دعوا شکل بگیره و اوضاع به هم بریزه و دوباره نتونه کیونگسو رو ببینه؟! وقتی چشمش به پسری که نیم متر جلوتر ازش وایستاده بود افتاد تمام صحنه های دعوایی که تو ذهنش تصور کرده بود از بین رفت و در یک کلمه خلاصه شد.
سیکتیر!
این دیگه زیاده روی بود... اون پسر همونی بود که جونگین چند وقت پیش از ترس اینکه با کیونگسو اشتباهش بگیره ازش فرار کرده بود!
KAMU SEDANG MEMBACA
MEOW ≧(^ω^)≦
Fiksi Penggemarنام: کایسو در میو چت نویسنده: TombikTomboy مترجم: AquaPhoenix ژانر:تکستینگ، رمنس فلاف، اسمات وضعیت: تکمیل شده✅ ᯽᯽᯽ جونگین فقط میخواست کمی خوش بگذرونه. ولی تنها چیزی که کیونگسو میخواست، جونگین بود. ᯽᯽᯽ عزیزانم این فیک ژانر تکستینگ داره ؛ یعنی کاراکت...
