آقای پوکر و بد اخلاق

469 88 8
                                    

*filter_ bts* 👈🏻 آهنگ پیشنهادی برای این پارت

از نگاه جیمین :

امروز قرار بود آقای بد اخلاق بعد از مدت ها به سئول بیاد و برای ۳ روز خونه ی جین مستقر بشه و امشب شب آخری بود که منو کوک و ته خونه جین میموندیم البته از دیشب که ته، کوک رو برده بود بیمارستان،همونجا مونده بود و نیومده بود خونه برا همین جین میدونست که تنهایی برا من مثل شکنجه ست بهم گفت برم پیشش بخوابم که تنها نباشم دیگ
از وقتی پدر و مادرم رو از دست دادم جین جاشون رو پُر نکرد اما مثلشون منو بزرگتر کرد و همیشه حواسش بهم بود حتی بیشتر از ته و کوک چون من از بچه ها کوچیک ترم
من ۲۳سالمه
ته ۲۵
و کوک هم ۲۶
جین هم که درحال حاضر۲۸ سالشه اما خیلی بیشتر از سنش درک می کنه آدما رو
قلبش خعیلی مهربونه(اینو از ته دلم گفتم)
با اصرار جین قرار شد ما تا امشب بمونیم و جشن اومدن آقای بداخلاق رو باهم بگیریم
جین خیلی اصرار داره ما باهم آشنا شیم و دلیلش خیلی مسخرست😐🤷🏼‍♀️
میگه همه دوستاش باید یه اکیپ بشن😐
برا جشن امشب قرار شد برم خرید با جین برا همین ۲ ساعت داشت برا آماده شدن من غر می زنه چون آقای بد اخلاق ساعت ۹ صبح پرواز داشت از آمریکا بیاد سئول تقریبا دیگ ساعت ۹ شب می رسه برا همین جین می خواد همه کارا سَرِ ساعت پیش بره
من این آقای بداخلاق رو ندیدم اما هرکی هست برای جین خیلی با ارزشه و انگار آدم بداخلاقی نیس چون دیشب که به جین زنگ زد و خبر اومدنش رو داد صداش میومد،انگارخیلی آدم شوخ و به نظر کیوتی میومد اما بماند که صدای ددی مانندی  هم داشت
وای خدایا صدای ددی مانند رو از کجام اوردم؟ 😐😈
جیمین به خودت بیا تو هنو طرف رو ندیدی و داری انقد دربارش حرف میزنی 😐😂
و اینکه شنیدم فقط ۱ سال از جین کوچیک تره

خب خب خب بگذریم

سوارماشین شدیم و جین با خودش هِی حرف می زد،نفهمیدم به خاطر هیجانشه یا استرس ولی بعد که فکر کردم فهمیدم دوتاش می تونه باشه 🤷🏼‍♀️

رفتیم یه هایپر ماکت بزرررررررررگ و جین همه ی چیزایی که می خواست مثل : سبزیجات،گوشت ها،میوه ها و مواد مورد نیازش برا غذا ها رو خرید و رفتیم خونه و من رو مبل پهن شدم اما جین مستقیم رفت تو آشپزخونه
تلویزیون رو روشن کردم که یه ملاقه چوبی رو کَلَم فرود اومد😐(بچم مظلوم هی مورد ضربه از جانب جین قرار می گیره😐🥺💔)
سَرَم رو با غر زدن مالش میدادم که جین گفت برو اولا لباسات رو عوض کن ، دوما برو دستات رو بشور، سوما بیا کمک من ، بزا حداقل بود و نبودت تو کارا من یه خاصیتی داشته باشه بچه

●●○●●○●●○●●○●●○●●○●●○●●○●●○●●○●●○●●○
خب گااایز چطورین؟
دیدین دارم یونگی رو وارد فف(فن فیکشن) می کنم
😁
فف ما الان هیچی از داستانی که تو ذهنمه هم حساب نمیشه
یعنییییییییی
حالا حالا ها موووونده گااااااایز
😁
دیدین تروخدا جیمین هنو شوگا رو ندیده گفت صدای ددی طور😁😐😂
دیگ نویسنده فف خودش خواست جیمین بگه اینو و خود جیمین توش موند😂
بچه ها خدایی کامنت و ووت ها خیلی کمن
💔😢🥺
خب به نظرتون کدوم یک از کاپلای زیر زود تر شکل میگیره؟

نامجین؟

یونمین؟

ویکوک؟

559 کلمه

۰

 "Interesting life"Where stories live. Discover now