❤IsItOkayToLoveYou.2❤

1.1K 296 5
                                    


دخترک رو بین خودش و دیوار گیر انداخت اما....دخترک بیش از اینا تو این کار وارد بود زبونش رو روی لبای قرمزش کشید و باعث شد پارک چانیول بیشتر از هر وقت دیگه‌ای برای بوسیدن اون لبای قلوه‌ای اناری رنگ وسوسه بشه
وحشیانه به لباش حمله کرد و باهربار مک‌ محکمی که به لباش میزد نانا ناله‌ی خفه‌ای از حلقش خارج میکرد
چانیول دستاش رو دور کمرش حلقه کرد و اون رو از دیوار کند و به سمت میز بزرگ اتاق هدایت کرد..
پهلوهاش رو گرفت و روی میز نشوند بوسه‌هاش رو قطع نکرد و از گردنش به سمت یقه‌ی باز لباسش ادامه داد
دکمه‌هارو به آرومی باز کرد و همونطور که با یکی از دستاش سینه‌ی خوش‌فرم نانا رو مچاله میکرد دست دیگش رو به لای پاش رسوند و کف دست داغش رو روی عضو خیس دخترک گذاشت و باعث شد لرز شدیدی مثل رعد از بدن نانا رد بشه ناله‌ بیحالی کرد و برای در دسترس بودن بیشتر پاهاش رو بازکرد و دور کمر چانیول حلقه کرد
حالا به راحتی میتونست سفت شدن عضو چانیول رو بین پاهاش حس کنه
چانیول از فرصت استفاده کرد و از روی شلوار  ضربه‌ی محکمی به لای پای دخترک زد و باعث شد آه پرنیازی از میون لبای دخترک خارج بشه
بدنش مثل موم نرم شده بود و دراختیار کامل چانیول بود
همونطور که بوسه‌های خیسی رو سینش می‌نشوند و بدن نانا رو هرلحظه بی‌تاب‌تر میکرد شلوار و باکسرش رو باهم پایین کشید
شورت نانارو ذره‌ای کنار زد و همونطور که گوشای نانا رو با لباش لمس میکرد با یک حرکت عضوش رو وارد کرد
آه بلند نانا،چانیول رو هول کرد و دستش رو روی لبای نیمه‌بازش گذاشت
با هرحرکت هرچند کوچیک‌ عضوش لرزش طولانی رو بدن نانا مینداخت و باعث میشد از این وضعیت لذت ببره
نانا با چشمای خمار و تکون سرش به چانیول تاییدیه حرکت رو داد و اونم سرعتش رو بالا برد تا جایی که صدای جیر جیر پایه‌های میز بلند شده بود و علاوه بر صدای نفسای عمیق چانیول و آه‌های خفه‌شده‌ی نانا توی اتاق طنین‌انداز بود
چانیول بود که با چند حرکت محکم و عمیق تو بدن نانا عضوش رو بیرون کشید و با چند آه مردونه و آروم تو دستش خالی شد....
حالا فقط آهنگ التماس ریه‌ها برای رسیدن به ذره‌ای اکسیژن بود که تو هوای اتاق پخش میشد.......
****************

بی قرار زبونش رو روی لباش کشید و از مزه‌ی برق لب مورمورش شد و غرغر ذهنیش رو از سر گرفت
کی گفته هرچی که بوی خوبی داشته باشه مزه‌ی خوبی هم داره؟
مثل این برق لب که بوی توت‌فرنگی میده ولی مزش؟ به هیچ وجه
یا حتی هودی‌هاش بوی عطر توت‌فرنگی که مامان برای تولدش خریده رو میده ولی هیچکدوم‌ به جز مزه‌ی نخ و پارچه مزه‌ی دیگه‌ای نمیدن
یا حتی پارک‌چانیول بوی...

درلحظه مغزش از فکر کردن بیشتر استپ کرد و با گیجی به جلو خیره شد و زمزمه کرد
_من الان چی گفتم؟

سرشو به شدت‌تکون داد و سعی کرد به هیچ چیز که حتی ذره‌ای ذهنش رو به سمت اون غول منحرف میکنه فکر نکنه
ذره‌ای پرده‌ی سن رو کنار کشید و به افراد توی بار نگاه کرد
هیچکدومشون به هیونگش شبیه نبودن
شب اجرا بود و امیدوار بود که تهیونگ یکبارم که شده دونسنگش رو به کارش ترجیح بده
طبق عادت همیشگیش لباش رو غنچه کرد و موهاش رو بهم ریختم که همون لحظه از اتاق پشتی،چانیول بیرون اومد و درو پشت سرش بست و بکهیوک،به حلال‌زاده بودنش ایمان آورد
نگاهی به سرتاپاش انداخت... شلخته تر از این نمیتونست باشه موهای آشفتش روی پیشونیش ریخته بود و دهن نیمه‌بازش آشفتگی صورتش رو تکمیل کرده بود پیراهن سفیدش بیرون از شلوارش افتاده بود و حالا که نزدیک بکهیون ایستاده بود جای رد قرمز رنگی روی گردنش خودنمایی میکرد
انگار که همین الان توی اون اتاق....
چشماش از تصور نزدیک به واقعیت تو ذهنش گرد شد و قبل از اینکه جواب اخم ریز روی صورتش رو بده دختری از همون اتاق خارج شد و درحالی که موهاش رو درست میکرد به چانیول چشمکی زد و رفت
حرصش گرفت...
نه از اینکه هم تیمیش دوست دختر داشت..از اینکه دقیقا نیم ساعت قبل از اجرا با دوست دخترش توی یکی از اتاقای پشت صحنه سکس داشت!
پر حرص بهش توپید
_پارک چانیول ما الان اجرا داریم فکر نمیکنی وقت نامناسبی رو برای فروکردن اون دیک بزرگ‌ و حجیمت تو سوراخ دوست دخترت پیدا کردی؟

🌿|ɪˢ ɪᵗ ᴏᵏᵃʸ ᴛᵒ ʟᵒᵛᵉ ʏᵒᵘ?|~[ᴄʜᴀɴʙᴀᴇᴋ.ᴠᴋᴏᴏᴋ]Où les histoires vivent. Découvrez maintenant