Chapter 32

71 9 1
                                    

"وات د اکچال فاک! نمی تونی همینطوری برای خودت سرت رو بندازی پایین و اونطوری از صحنه بری بیرون!" صدای لویی بلند و مملو از دلخوری بود، همونطور که به هری خیره شده بود. در حالی که هری هیچ واکنشی، بجز تحویل دادن یه نگاه پرآرامش، به حرف هاش (لویی) بروز نداد، لویی ناله ای کرد و نگاهش رو با حرص حرکت داد.
و بعد، خواننده مو قهوه ای جلویی انگار بالاخره متوجه من شد که یکمی پشت هری ایستاده بودم، تقریبا نیمه مخفی شده بودم. همونطور که لویی کمی نزدیک تر اومد، هری کمی به جلو رفت-متوجه شدم تقریبا برای دفاع.

"خب، من تازه متوجه شدم" نگاه لویی دوباره به سمت هری برگشت وقتی کلماتش در شب سرد کمی آرام تر بنظر می اومد.

بنظر می اومد که لویی به اینطور جواب های هری عادت کرده. دست هاش رو با جدیت بالا برد، "پس بگو ببینم- این بار توضیحت چیه استایلز! چون بنظر میاد که همیشه تو دفاع کردن از کارهات افتضاحا خیلی خوب مهارت داری!"

هری اصلا نگران بنظر نمی اومد، در حالی که پوزخندی روی صورتش شکل گرفت. اما اون راحتی ای که در بروز زبان بدنش داشت، اون نگاه های لطیف و آرام چشم هاش که وقتی دوتایی با هم بودیم قابل دیدن بودند، الان از بین رفته بودند. با حضور لویی در اینجا، اون ناگهان 'هری استایلز' شد، کسی که دنیا رو به روی خودش بسته بود و بنظر نمی اومد که بذاره کسی وارد بشه. محافظه کار بنظر می اومد. این کاملا من رو شوکه کرد-فکر می کردم  شاید با هر کس دیگری هم همینطور راحت باشه. یا حداقل با دوستان صمیمیش. اما حتی با هم گروهیش لویی -که فکر کنم دوست خیلی خوبی بود- این رفتار رو داشت.

"و بخاطر یه دختر؟ خیلی عذر می خوام بیب" لویی بخش آخر رو خطاب به من گفت، با چشم هایی که نگاهی حاکی از خستگی بخاطر حماقت یکی از اعضاء گروهش غیرممکنش داشتند. قلبم انگار داخل قفسه سینه هام می چرخید، وقتی لویی به چنین چیز واضحی اشاره کرد. هری کنسرت خودش رو بخاطر یه دختر پیچوند. بخاطر من!

"خودت اونجا گفتیش لویی؛ Facile est inventis addere"
لویی با نگاه 'من-باید-با-این-چه-غلطی-بکنم' در چشم های آبیش به هری خیره شد.
"من لاتین صحبت نمی کنم- خودت این رو می دونی! چند بار فاکی باید این رو بهت یادآوری بکنم!"
خواننده جلویی عملا سر هری داد زد، کسی (هری) که به طرز عجیبی حتی بیشتر از اوضاع ایجاد شده خوشش اومد. بنظر من انگار اینجا لویی در کنترل بود [و حق بیشتری داشت].
برای هری درست نبود که اونطوری بزنه بیرون- برای تصویرشون [پیش فن ها و یا رسانه ها] مناسب نبود.
حتی اگر فقط یک اجرای کوچیک بوده باشه.

"لاتین یک زبان گفتاری نیست- نوشتاریه.  هیچ کس لاتین صحبت نمی کنه. ولی،" هری با اعتمادبنفس شروع کرد. خیلی دوست داشت که اون یکی (لویی) رو، که بازوهاش رو روی سینه ش گذاشته بود، تحریک بکنه.

"من هیچ اهمیتی نمیدم!" [لویی] با صدای بلندی اعلام کرد، باعث شد گروه که کمی اون طرف تر از ما بودند به سمت ما برگردند و بهمون نگاه کنند.

The JournalWhere stories live. Discover now