هییییی ببینین کی اینجاست!
اونم درست تو فصل امتحانات😂
همیشه متفاوت بودم😂😑8000 فاکینگ کلمه!
برای اطلاعات بیشتر درمورد اسمات این پارت بیاین چنلم عکس ابزارهای مقدسی که لویی استفاده میکنه رو گذاشتم. اول اونا رو ببینید بعد بیاین بخونین که بتونین قشنگ تصور کنین😂
آیدی چنلم:
Youcantfeelmyheartحالا بریم:
"اوکی هری مطمئنی سوار اتوبوس درستی شدی؟"
لویی برای هزارمین بار پرسید و با حواس پرتی از چراغ قرمز رد شد.دوباره نزدیک بود تصادف کنه و صدای هری رو که برای پنجمین بار درحال اطمینان دادن بهش بود نشنید چون هی! باید جونِ خودشو نجات میداد!
"لو؟ لویی؟"
هری وقتی جوابی از لویی نگرفت، چند بار صداش زد و بعد صداش رو بالاتر برد.
" داری رانندگی میکنی ؟ بهت گفته بودم که نباید حین رانندگی با تلفن صحبت کنی! این کارِ خطرناکیه!"لویی که بالاخره تونسته بود چهار راه رو سالم رد کنه، دوباره گوشی رو که روی صندلی کناری انداخته بود برداشت.
"خب چی داشتی می گفتی؟""لویی!"
هری ناامیدانه غر زد.
"ببین من خودم خواستم امروز تنهایی برم سرکار، به نظرم بعد یه هفته انجام دادن این کار با تو الان توش ماهرم. در واقع جفتمون هم میدونیم که حتی این همه تمرین لازم نبود! پس باید بهم اعتماد کنی!لطفا!""آره درست میگی. حق باتوئه."
لویی بالاخره اعتراف کرد و فرمون رو به سمت چپ پیچوند. هری یه الهه ی فاکی بود و همون اولین بار همه چیز رو یاد می گرفت. این همه نگرانی برای چی بود؟
"پس فقط وقتی رسیدی بهم خبر بده.""دیگه زنگ نمیزنی؟"
هری مشکوک پرسید و لویی سریع جواب داد:
"نه!""ولی دفعه های قبل هم همینو گفتی!"
هری نالید و لویی نتونست جلویی خنده اش رو بگیره. هری همیشه کیوت بود اما وقتایی که از دست لویی کلافه میشد کیوت ترین میشد!"نه بیبی! ببین! الان دارم بهت قول میدم. من دیگه بهت زنگ نمیزنم ولی تو قراره وقتی رسیدی بهم خبر بدی. یادت نره."
لویی صادقانه جواب داد و صدای خنده ی ریز هری رو شنید."و اگه یادم بره؟"
نه! لویی حرفش رو پس میگرفت. هری وقتی شیطون میشد و سعی می کرد سر به سرش بذاره حتی کیوت تر از وقتایی که از دستش کلافه بود میشد!" اونوقت منو چند دقیقه بعد اونجا می بینی. تو که نمیخوای من کارم رو از دست بدم؟!"
لویی هشدار دهنده گفت و میتونست تصور کنه هری چشم هاش رو می چرخونه.
YOU ARE READING
Forest Boy [L.s]
FanfictionHighest rank: #1 Funny هری یه الهه ی تنهاست که تو جنگل بزرگ شده. اما چرا؟! و چه اتفاقی میوفته اگه بعد از دویست سال تنهایی، لویی و نایل اتفاقی پیداش کنن؟! ژانر: طنز و عاشقانه.