واسه سومین بار تو امروز :هایییی!من یه مشکل بزرگ برام پیش اومده، انقدر بزرگ که کنکور امسالم به فنا رفت و میوفته سال بعد.
واسه همین رو مود نوشتن فف فان نبودم و نیستم.درنتیجه این پارت رو نیلو تنها نوشت و من فقط یه ادیت کوچیک زدم.
iamnrk❤***
لویی، نایل و هری روبهروی زین و لیام نشسته بودن و با اشتیاق به داستانی که لیام سر هم کرده بود گوش میدادن.
"و بعد من که گمشده بودم اشتباهی وارد اون اتاق توی هتل شدم و دیدم سه نفر دارن تلاش میکنن زین رو...خب..."
لیام با لحن ناراحتی گفت و حرفش رو قطع کرد. لویی و نایل و هری که تحت تاثیر قرار گرفته بود با دلسوزی به زین نگاه کردن و لیام ادامه داد:"اون خیلی تقلا میکرد و منم که هیچوقت نمیتونم همچین جنایتی رو تحمل کنم، رفتم جلو و اول آروم بهشون هشدار دادم که ولش کنن، وقتی به حرفم گوش نکردن مجبور شدم به روش فیزیکی باهاشون مذاکره کنم!"
"واو!"
لویی با حیرت و دهن باز گفت و نایل با تحسین به لیام نگاه کرد.
"چقدر قوی!"
"و مهربون!"
هری حرف نایل رو کامل کرد.زین با شنیدن این حرف ها چشم هاش رو تو حدقه چرخوند و تمام سعیش رو کرد تا محکم با مشت تو صورت لیام نکوبه.
زین دقیقاً کنار لیام نشسته بود-یه جورایی لیام به اجبار بهش چسبیده بود- و نمیتونست باور کنه که اون در عرض نیم ساعت اینجوری دوستهای احمقش رو شیفتهی خودش کرده.
طوری که شخصیت لیام کاملا تغییر کرده بود و از یه فاکر عوضی به یه جنتلمن مهربون تبدیل شده بود باعث میشد حتی زین هم به شک بیفته که اینا همش نقش بازی کردنه!
و زین از اینکه نمیتونست حقیقت رو بگه در حال انفجار بود. بر خلاف چهرهی مشتاق و خندون لیام با اخم و حالت پوکر به مبل لم داده بود و پاش رو تند تند و یه ضرب به زمین میکوبید.
"ما نمیدونیم چطوری باید ازت تشکر کنیم. اگه تو نبودی الان معلوم نبود چه بلایی سر زین میومد."
لویی با لحن مودبی-که بقیه تو عمرشون همچین چیزی ازش ندیده بودن- رو به لیام گفت و لیام سریع سرش رو تکون داد.
"اصلا حرفشم نزنید! این وظیفه ی هر انسانیه."
"تو چرا از وقتی اومدی حرف نمیزنی؟"
نایل بعد از چند لحظه سکوتی که بینشون برقرار شده بود از زین پرسید."راستش من-"
"زین روز سختی رو گذرونده، فکر کنم یکم به زمان احتیاج داره که حالش خوب بشه هوم؟"
YOU ARE READING
Forest Boy [L.s]
FanfictionHighest rank: #1 Funny هری یه الهه ی تنهاست که تو جنگل بزرگ شده. اما چرا؟! و چه اتفاقی میوفته اگه بعد از دویست سال تنهایی، لویی و نایل اتفاقی پیداش کنن؟! ژانر: طنز و عاشقانه.