لوکی:مطمئنین؟لوکی اول به استیون و بعد به بقیه نگاه کرد و همه شون سرشون رو به نشونه ی مثبت تکون دادن
لوکی:پس یعنی ازم متنفر نیستین؟
باکی:اوه نه، ازت متنفریم
ناتاشا:ازت متنفریم
استیو:خیلی خیلی متنفریم... اما هنوز هم دوستت داریم و هرکاری برات می کنیم.
لوکی برای داشتن دوست هاش خیلی قدردان بود. دوست هایی که به خاطر اشتباهات فاکدآپش تنهاش نمی زاشتن و ازش نا امید نمی شدن. لوکی خودش هم می دونست با کاری که کرده که حقشه به دستشون کشته بشه.
لوکی:قراره چطوری بریم انجامش بدیم؟
استیو:به نظرت احتمالش هست همون جای قبلی زندگی کنه؟
لوکی:خب، مطمئن نیستم، خیلی وقت گذشته. حتی مطمئن نیستم مامانم و پیتر هنوز با هم هستن یا نه. هیچی نمی دونم.
ناتاشا:اوکی... می تونیم امروز بریم اونجا و ببینیم هست یا نه.
لوکی:تا اونجا دو ساعت راهه!
استیون:وقتی بلیز رو کشتی بیشتر از این رانندگی کردیم تا جنازه اش رو خاک کنیم!!
لوکی:اوپس!
استیو: دیگه چه چیز هایی رو از ما مخفی کردی؟!
لوکی:یه چندتا دیگه مونده، اما نگران نباش بهش می رسی.
باکی:اوکی... خب آماده شین که بریم.
بعد از این حرف، باکی رفت بیرون و پشت بندش استیو و ناتاشا رفتن. استیون و لوکی تنها توی اتاق موندن و استیون به صورت لوکی خیره شد
استیون:چرا من؟... من که جز خوبی کاری در حقت نکردم. تمام چیزی که می خواستم این بود که بهت کمک کنم، در حالی که تو فقط سکس می خواستی تا بهم اچآیوی منتقل کنی...
لوکی: من نه می تونم انکارش کنم، نه توضیحش بدم. من می دونستم تو متفاوتی اما تو همچنان یک مرد بودی... و برای همین از اول محکوم به فنا بودی.
استیون انگشت اشاره اش رو نوازش وار روی گونه اش کشید و لوکی از حس دست های استیون ذوب شد. مثل همیشه، لمس گونه اش ختم شد به نوازش شدن موهاش توسط اون دست های بزرگ، و لوکی از لذت نالید.
استیون:هنوز عاشقتم. خیلی هم عاشقتم... تو به طرز غیر قابل باوری خوشگلی، تو اولین عشق حقیقی منی و با این وجود می خوام برای کاری که باهام کردی گردنت رو بشکنم. نمی تونم بابت داشتن ددی ایشوز سرزنشت کنم چون خودم هم دارم.
لوکی چشم هاش رو باز کرد و به چشم های هزار رنگ استیون خیره شد
لوکی:می تونی بعد از این ها دوباره لمسم می کنی؟ منظورم جنسیه.
YOU ARE READING
Emerald
Fanfiction✔اسم:امرالد(زمرد) ✔مقدمه: عشق می تونه نابودت کنه...مجبورت می کنه کار هایی رو انجام بدی که هیچ وقت تصورش رو هم نمی کردی...استیون این رو با تجربه شخصیش و به بد ترین شکل ممکن می فهمه. ✔شیپ اصلی:استرنج فراست ✔شیپ فرعی:آیرون فراست، استاکی، آیرون ویدو ✔شخ...